فال حافظ برای وبلاگ شما!


برای دریافت کد فال حافظ به این صفحه مراجعه کنید.

خیلی‌ها دوست دارند دیوارهای خانه یا محل کارشان را با تابلو، نوشته یا آویزهای تزئینی بیارایند. در مورد وبلاگها و سایتها هم اینجور خوش‌سلیقگیها را زیاد می‌بینیم (هر چند طرفداران کارایی و کارآمدی در طراحی وب چندان موافق استفاده از این عناصر نیستند). انواع لوگوهای رنگارنگ، عکسها و بنرها، تیترهای خبری سایتهای معروف به صورت ثابت و متحرک، تکه‌های آهنگ، آب و هوای شهرها و مانند آنها انواع المانهای تصویری هستند که بسیاریشان فقط برای زیباتر به نظر رسیدن صفحات به کار گرفته می‌شوند و معمولاً کارکردشان حداکثر نشان دادن عقاید و دلبستگیهای شخصی نویسنده یا صاحب آن صفحات است.

ادامه خواندن “فال حافظ برای وبلاگ شما!”

چرا از فایرفاکس استفاده می‌کنم؟

امروزه از اینترنت می‌توان به صورتهای مختلف استفاده کرد: در آن دنبال منابع علمی گشت، با آن سرگرم شد یا از آن راه و رسم کسب و کار بهتر را آموخت و … . فارغ از علت نیاز به استفاده از اینترنت، برای وبگردی لازم است ابزارهای نرم‌افزاری خاصی را به کار بگیریم. مرورگر یا بــِــرَوزر یکی از آن ابزارهایی است که در بهینه کردن عملکرد ما و میزان استفاده‌ای که می‌توانیم از اینترنت بکنیم نقش مهمی دارد. اگر این واژه برایتان ناآشناست اشاره می‌کنم که مرورگر همان برنامه‌ی کامپیوتریی است که شما برای خواندن این صفحه از آن استفاده می‌کنید. همان اینترنت اکسپلورر احتمالاً، همان که با کلیک بر روی آن آیکون e آبی رنگ اجرا می‌شود، همان که …! همان که خودتان می‌دانستید یا اگر نمی‌دانستید امیدوارم تا حالا متوجهش شده باشید!

به هر صورت من مدتهاست از برنامه‌ی دیگری برای وبگردی استفاده می‌کنم که اسمش فایرفاکس است (برای اطلاعات بیشتر در مورد اسم این برنامه اینجا را ببینید) و فکر می‌کنم استفاده از این برنامه باعث شده بتوانم از اینترنت خیلی بهتر استفاده کنم. این که چرا من فکر می‌کنم استفاده از این برنامه باعث استفاده‌ی مفیدتر و بهترم از اینترنت شده سؤالی است که ممکن است پاسخش باعث شود شما هم -حتی اگر یک کاربر تازه‌کار کامپیوتر باشید- مثل من از این برنامه استفاده کنید. خواهش می‌کنم سعی کنید با حوصله نوشته‌ی من را که سعی کرده‌ام تا حد امکان ساده و غیرفنی تهیه‌اش کنم بخوانید تا اگر متقاعد شدید که شما هم باید از این برنامه استفاده کنید روش دریافت این برنامه از اینترنت و نصب آن را هم یاد بگیرید.

اما چرا من از مرورگر پیش‌فرض ویندوز استفاده نمی‌کنم یا به بیان بهتر چرا از فایرفاکس استفاده می‌کنم؟

فایرفاکس در برابر اینترنت اکسپلورر
ادامه خواندن “چرا از فایرفاکس استفاده می‌کنم؟”

دیتاسنتر

سایتها و سرویسهای آنلاین وقتی که به دلیل بروز اشکال یا بروزرسانی نرم‌افزارها و سخت‌افزارهایشان در دسترس نیستند گاهی در نمایش پیغام خطا سلیقه به خرج می‌دهند و باعث می‌شوند ناخرسندی کاربر با یک لبخند ِ لحظه‌ای کمی کاهش پیدا کند.

عکس زیر را قبلاً روی یکی از همین سرویسها دیده بودم. اسم عکس هست دیتاسنتر ❗ :

دیتاسنتر

مناسبت این نوشته هم عکس زیر بود که امروز روی سایت بلاگلاینز دیده می‌شد:

plumber

کاری که باید انجام شود

خط فارسی به گونه‌ای نوشته می‌شود که حرکات حروف (کسره، ضمه و فتحه) در آن نمایش داده نمی‌شود، همچنین در مواردی املای کلمات با نحوه‌ی تلفظ آنها متفاوت است. این مسأله باعث می‌شود که تهیه‌ی بسیاری از ابزارهای نرم‌افزاری مرتبط با این زبان نیازمند وجود یک بانک اطلاعاتی کامل از تلفظ کلمات آن باشد. ایده‌ها و نرم‌افزارهای اینچنینی که من الان در ذهن دارم یکی نرم‌افزار تبدیل متن به صحبت یا بازخوانی متن فارسی است و دیگری یک نرم‌افزار تشخیص کامپیوتری وزن عروضی اشعار فارسی.

از طرف دیگر تولید چنین بانکی نیاز به حجم بالایی از کار نیروی انسانی برای جمع‌آوری، دسته‌بندی، ورود و تضمین صحت اطلاعات دارد که انجام آن از عهده‌ی اشخاص و حتی شرکتهای خصوصیی که ممکن است از تولید چنین بانکی سود ببرند خارج است. حتی اگر شرکتی هم چنین بانکی را تولید کند، مطمئناً به واسطه‌ی انگیزه‌های مالی از عرضه‌ی باز، عمومی و رایگان این محصول خودداری خواهد کرد.

این کار، کاری است که به نظر من باید توسط دولت انجام شود و محصول نهایی نیز به صورت رایگان و با ساختار باز در اختیار عموم قرار گیرد. حتی به نظر من دولت موظف است این کار را برای سایر زبانهای خاص محدوده‌ی جغرافیایی کشور نیز با اولویت‌بندی مناسب به انجام برساند که البته بعید است حتی برای زبان فارسیش هم کسی به این زودیها به فکر بیفتد.

بد نیست نهادهای دولتی ِ مرتبط با فناوری اطلاعات، به جای جنبه‌ی ملی بخشیدن به طرحهایی که از اساس در مورد آنها بحث و سؤال وجود دارد (سیستم عامل ملی، کامپیوتر ملی و مانند آنها) به فکرها و ایده‌هایی بپردازند که انجام هر چه زودترشان برای حفظ و تقویت بنیانهای ملی کشور (که زبان یکی از مهم‌ترین آنهاست) ضروری است.

کشتم شپش شپش کش شش پا را!

مسابقه در تکرار سریع جملاتی که تکرار حروف همسان یا همجنس، ادای آنها را سخت کرده، یکی از سرگرمیهای بچگی فارسی زبانهاست (در زبانهای دیگر هم مشابه دارد؟). به هر صورت جالب است ببینیم این سرگرمی دوران بچگیمان حتی در شعرها و ادبیات قدیمی فارسی نیز نمود پیدا کرده و نمونه‌هایی دارد (برای این به اصطلاح صنعت ادبی اسامی واج‌آرایی و نغمه حروف را انتخاب کرده‌اند).

چند تاییش را که من می‌شناسم اینجا می‌آورم، بد نیست اگر شما هم از ادبیات کهن فارسی نمونه‌هایی را سراغ دارید عنوان کنید.

الف- حافظ (تکرار حرف سین):

رشته‌ی تسبیح اگر بگسست، معذورم بدار!

دستم اندر ساعد ِ ساقیّ ِ سیمین ساق بود!

این که می‌گویم فقط یک حدس است: خواندن مصرع دوم این بیت مخصوصاً به صورت آرام و نامفهوم و با تأکید بر روی حرف سین، تکرار متوالی و سریع ذکر «سبحان الله» را به ذهن متبادر می‌کند و من احساس می‌کنم حافظ عمداً قصد داشته با خوانده شدن این بیت چنین احساسی به شنونده دست دهد، یعنی این تصویر را در ذهن شنونده بسازد که راوی، تسبیح گویان دارد به استقبال ساقی سیمین ساق می‌رود!

ب- حافظ (تکرار حرف خ):

خیال ِ خال ِ تو با خود به خاک خواهم برد

که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز

«خ» از آن حروفی نیست که بدون دقت کافی تکرارش تشخیص داده شود، بنابراین احتمال دارد شنونده‌ی این بیت تکرار زیاد این حرف را در آن تشخیص ندهد.

چیزی که در این بیت به نظر من جدای از این صنعت ادبی خیلی قشنگ است این است که اگر مصرع اول را به صورت یک جمله‌ی کامل بخوانید به صورتی که احساس نشود بقیه دارد، یک شعر عاشقانه‌ی ناامیدانه‌ی کامل را دارید (به تو نمی‌رسم، عشقت را با خودم به گور می‌برم 🙁 )! به همین دلیل می‌توانید با خواندن ِ به جای ِ مصرع دوم شنونده‌ی غمزده از مصراع اول را متعجب کنید، به او بفهمانید که مصرع اول یک جمله‌ی عاشقانه‌ی تراژیک نیست، بلکه یک جمله‌ی عاشقانه‌ی سرافرازانه و شاهدی بر یک انتخاب آگاهانه است (عشقت را با خودم به خاک می‌برم تا خاک گورم بوی تو را بگیرد!).

ج- سعدی (تکرار حرف ش):

شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی!

غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

به نظر من تکرار واضح و مصنوعی حرف شین تنها مشخصه‌ی قابل توجه این بیت است.

د- حافظ (تکرار حرف چ):

سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند

همدم گل نمی‌شود، یاد سمن نمی‌کند

البته تعداد تکرار حرف «چ» زیاد نیست ولی «چ» از آن حروفی است که تکرار کمش هم خودش را نشان می‌دهد.

ه- حافظ (تکرار حرف ک):

که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟

که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد؟

این بیت را اینجا پیدا کردم. البته به نظرم تکرار حرف «ک» خیلی تکرار جذاب و قشنگی نیست. در واقع حتی به نوعی کریه و زشت هم هست (البته فقط به خاطر نوع بیان این حرف و نه مسئله‌ی دیگر 😉 ). به هر حال مصرع اول این بیت به نظرم از آن جملاتی است که آدم اگر چند بار به صورت سریع و متوالی (به شیوه‌ی همان مسابقه یا رو کم کنیها) تکرارش کند تعداد «ک» هایش بیشتر هم می‌شود 😉 .

و- حافظ (تکرار حرف ش):

رسم عاشق کشی و شیوه‌ی شهرآشوبی

جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود

 

بیل را بکش!

آدمی که زیاد بدقولی می‌کند احتمالاً بابت هر بلند شدن صدای زنگ موبایلش دلواپسی یقه‌اش را می‌گیرد که نکند این فلانی باشد و ایضاً احتمالاً از هر دو باری که موبایلش زنگ می‌خورد یک بارش را مجبور می‌شود محل نگذارد.

در هر صورت جدیداً با عوض کردن زنگ موبایلم متوجه شده‌ام که نصف بیشتر مشکلات روانی ناشی از زنگ خوردن تلفنم به واسطه‌ی همین تغییر کوچک حل شده! آهنگ (یا به عبارت بهتر سوت) فیلم بیل را بکش علی رغم فضای مملو از خشونت خود فیلم، می‌تواند یک انتخاب آرامش‌بخش برای آدمهای بدقول باشد 😉 (اگر دوست داشتید آهنگ را از اینجا دریافت کنید، البته احتمالاً بسته به قدرت صدای گوشیتان ممکن است ترجیح دهید ولوم صدای آهنگ را تغییر دهید که در این صورت بد نیست این نرم‌افزار را امتحان کنید).

امیدوارم شما جزء آن زنگ‌زننده‌های بیچاره نباشید! -البته در حال حاضر بعید می‌دانم که باشید- چرا که با خواندن این نوشته احتمالاً متوجه می‌شوید مشترک مورد نظر در همان هنگامی که شما بی‌صبرانه و احتمالاً با عصبانیت منتظر برقرار شدن ارتباطتان با او هستید دارد چه‌کار می‌کند!

او دارد با آرامش تمام، هماهنگ با صدای زنگ جدید موبایلش برای خودش سوت می‌زند و در دلش -ناجوانمردانه- به سماجت حیرت‌آور شما می‌خندد! 😈

جایی که تعصب خریدار دارد

این روزها زیاد می‌شنویم که یک شرکت بزرگ، شرکت کوچکی را که معمولاً فقط ارائه‌دهنده‌ی یک محصول یا سرویس آنلاین است خریداری کرده. نمونه‌ی اخیری که در ذهن دارم مربوط به خرید سرویس آمار وبلاگ بلاگبیت (که من یک ماه از نسخه‌ی آزمایشی آن برای آمارگیری همینجا استفاده کردم و آن را سرویسی فوق‌العاده و کم‌نظیر دیدم) توسط شرکت فیدبرنر است (قضیه‌ی جالبی -البته شاید از نظر من- که در این خرید اتفاق افتاد این بود که خریدار این سرویس مبلغ پرداخت شده توسط مشتریان حال حاضر آن را بدون این که سرویس آنها را قطع کند به آنها برگرداند چرا که قصد دارد این سرویس را در سه ماهه‌ی آخر همین سال میلادی به صورت رایگان عرضه کند).

بعضی از این سرویسها یا نرم‌افزارهای خریداری شده قابلیتهای منحصر به فردی دارند و به همین لحاظ تهیه‌ی مشابه آنها برای خریدارانشان در مدت زمان معقول کاری ناممکن یا بسیار مشکل است، به همین دلیل برای آنها می‌صرفد که بابت در اختیار گرفتن کل سیستم، شرکت یا نرم‌افزار مورد نظر را به طور کامل خریداری کنند.

اما کپی کردن یا مشابه‌سازی یا حتی ایجاد سرویسی قوی‌تر از بعضی از این سرویسهای خریداری شده برای شرکتهای بزرگ کار سختی نیست و شاید گاهی به همین دلیل از این که فلان سرویس نه چندان پیچیده توسط شرکتی بزرگ خریداری شده تعجب بکنیم. اینجاست که باید عامل دیگری را که شرکتهای خریدار به آن توجه می‌کنند در نظر بگیریم و آن مسأله‌ی کاربران این سیستمهاست. شرکتهای بزرگ به تجربه دریافته‌اند که وادار کردن کاربران متعصب سیستمهای آنلاین به مهاجرت از سرویسهای مورد علاقه‌ی خود حتی با تکیه بر قابلیتهایی که توسط سرویس مورد استفاده‌شان به این زودیها ارائه نخواهد شد کاری مشکل و گاهی غیرممکن است. در این موارد اصطلاحاً گفته می‌شود که این شرکتها در واقع بیشتر به دنبال آنند که پایگاه کاربران این سرویسها را در اختیار داشته باشند و خود آنها و ساختار نرم‌افزاری محصول آنها در این خرید نقش خیلی مهمی را ایفا نمی‌کنند.

روزی امروز