فیلم شاه آرتور را میدیدم چند روز پیش، به نظرم آمد که بازیگر نقش آرتور (کلایو اون) شباهت عجیبی دارد به یکی از بازیگران ایرانی: رامبد شکرآبی، یادم افتاد که پیش از این -وقتی یکی از فیلمهای سری ایندیانا جونز را میدیدم- احساس کرده بودم چهرهی نقش اول آن فیلمها (هریسون فورد) شباهت زیادی دارد به چهرهی یکی دیگر از بازیگران ایرانی (عرتالله مهرآوران). اسم شبیههای ایرانی را به یاد نمیآوردم، اولی را همان شب بعد از چند جستجو پیدا کردم و دومی را هم همین چند دقیقه پیش. مشکل اینجاست که وقتی سعی کردم عکسهایی پیدا کنم که در آنها شباهت قابل قبولی بین این دو زوج باشد به نتیجهی قانع کنندهای نرسیدم! نهایتاً گریزی به فیلم شاه آرتور زدم تا از آنجا بلکه یک تصویر چهرهی مشابه بیابم که با مرور فیلم به این نتیجه رسیدم که احتمالاً شباهت آنچنانیی بین زوج اول وجود نداشته و احساس من در مورد شباهت (احتمالاً هر دو زوج) توهمی بیش نبوده!
گنجور
(۱)
گنج ادب را یادتان هست؟ مدتی است (فکر کنم چیزی حدود یک ماه) که آن را منتقل کردهام اینجا. البته با تفاوتهای مهمی: مهمترین تغییر این که منبع اشعار موجود دیگر درج نیست، بلکه تمامی اشعار از ریرا وارد مجموعه شدهاند. شش شاعر هم شده تقریباً تمامی شاعران موجود در ریرا (سی و چند تا، تقریباً یعنی دقیقاً همه به استثنای دقیقی که چون فکر کردم تنها اثری که ریرا از او دارد همان گشتاسپنامه است و گشتاسبنامه هم جزئی از شاهنامه است، نقل مکرر آن ضرورتی ندارد). نحوهی بخشبندی مثنوی، شاهنامه و اشعار نظامی را هم از حالت نامناسب قبل خارج کردم و حالا تمام بخشبندیها مطابق ریراست (به غیر از رباعیهای شاعران که در گنجور هر کدامشان یک صفحه و نشانی یکتا دارند). تغییرات دیگری هم دارد، مثلاً فهرست پرحجم غزلیات شمس را که پیش از این یک صفحهی سیصد/چهارصد کیلوبایتی بود بخشبندی کردم و برای خیلی از آثار شاعران دیگر هم فهرستهای الفبایی به ترتیب حروف روی درست کردم. از آنجا که حالا برای این مجموعه فضا و دامنهی جداگانه خریدهام، در ِ آن را هم به روی موتورهای جستجو باز کردم.
انگلیسی به لهجهی بررهای
دزدان دریای کاراییب ۳ را دیدهاید؟ اگر فیلم را به زبان اصلی دیده باشید احتمال دارد متوجه طرز حرف زدن عجیب بعضی از این دزدان و جانیان بانمک و دوست داشتنی شده باشید (مطمئن نیستم که در فیلمهای اول و دوم این طرز حرف زدن را زیاد دیده باشم). کاربرد زیاد عبارت Aye به جای بله یا yes، کاربرد واژههای مجعول Arrr! و Avast، کاربرد ضمیرهای مفعولی به جای صفت مالکیت (مثلاً Me eye به جای My eye حوالی دقیقهی ۵۲ جایی که یکی از شخصیتها دنبال میمونی که چشم مصنوعیش را دزدیده میدود)، کاربرد عبارت be به جای افعال مناسب to be، مثلاً They be my charts. یا You be the cur that led these wolves to our door. و چیزهایی مثل این از خصوصیات این لهجهی عجیب انگلیسی است: لهجهی دزدان دریایی!
گول نخورید: دزدان دریایی واقعی اینطوری صحبت نمیکردند. این لهجهی عجیب، کاملاً اختراعی و مندرآوردی است (پینوشت: این طور که دوستان اشاره کردهاند، این صحبت من درست نیست و این لهجه جعلی نیست، نظرات را ببینید) و آن را دو تا آدم بیکار، محض خنده و سرگرمی درست کردهاند. البته پشتکار به خرج دادهاند و یک روز را هم به عنوان روز جهانی صحبت به سبک یک دزد دریایی معرفی کردهاند (نوزدهم سپتامبر هر سال)، برایش سایت راه انداختهاند و کلی تبلیغ کردهاند. کارشان هم آنقدر گرفته که فلیکر در سال گذشته با تغییر لوگو و قرار دادن عکسهایی که ملت به سبک دزدان دریایی گرفته بودند در صفحهی گشت و گذار خودش (همینطور تقویم گشت و گذارش حتی برای روزهای دیگر) این روز را گرامی 😉 داشت:
همین الان که داشتم باز در همین مورد جستجو میکردم دیدم که حتی عدهای هم پیدا شدهاند که از گوگل خواستهاند این روز را با قرار دادن لوگوی ویژه جشن بگیرد (این صفحه را ببینید که متن آن هم کاملاً با همین لهجهی مجعول نوشته شده).
اگر علاقمند بودید ویدئوی جالبی هست در این نشانی (اگر برای داونلود و با کیفیتش را میخواهید اینجا را ببینید با حجم حدود بیست و هفت مگابایت) که روش صحبت کردن به این لهجه را یادتان میدهد.
مهمان من، به صرف فلیکر
نظرات دو ستونه و وبلاگ ریاضی
۱
حسش هست که یک چیزی اینجا بنویسم! اما خوب موضوع خاصی مد نظرم نیست. لذا پیش میرویم ببینیم به کجا میرسیم!
۲
الان داشتم این مقاله را نگاه میکردم. چند وقت پیش همین صفحه را دیده بودم و نشانهگذاری کرده بودم تا بخوانمش. اما …! الان هم به قصد خواندن نیامدهام. از طریق وبلاگی که به آن لینک داده، گذرم دوباره به اینجا افتاده. موضوع مقاله مربوط به طراحی وب است و قانونی به اسم قانون فیت که در تعیین میزان دسترسیپذیری عناصر دیداری صفحات وب کاربرد دارد گویا. یادم باشد بعداً بخوانمش! منظور: داشتم نظرات پای نوشته را نگاه میکردم. شما هم ببینید، بد نیست:
ایدهی جالبی است: نظرات در دو ستون و در چند رنگ مختلف چیده شدهاند.
۳
از ریاضی خوشتان میآید؟ دوست دارید یادی از درس و مدرسه و ریاضی بکنید (میدانم که احتمالاً بیشتر خوانندههای اینجا هنوز درگیر درس و مدرسه هستند، اما خوب میدانید که؟! : کافر (؟!) همه را به کیش خود پندارد!). چند وقتی است که من مشترک این وبلاگ شدهام. حقیقتش نه برای این که بخوانم! فقط به خاطر این که ببینم! آخر میدانید طرف -صاحب سایت، که تا آنجا که در ذهن دارم هندی است- آدمی است که پشتکار عجیبی در نوشتن مطلب و همینطور تهیه تصاویر و گرافهای مرتبط با آن دارد. در انتخاب رنگ هم خوشسلیقه است. مثلاً این مطلبش را ببینید که در آن توضیح داده چطور میشود با کمک قضیهی فیثاغورث هر فاصلهای را اندازه گرفت. یا این مطلب را که باز در مورد قضیهی فیثاغورث است و یا این را که در مورد اعداد موهومی است. البته مطالب غیرریاضی هم دارد، توی نوشتهها هم غلطهای علمی دارد که معمولاً در نظرات به آن اشاره شده و آنها را تصحیح کرده، اما خوب به نظر من که جالب است. گفتم شاید برای شما هم جالب باشد. راستی اسم جالبی هم برای دامنهی سایتش انتخاب کرده: betterexplained!
اولین رهنمون؟!
ترنسفورمرز را دیدید؟! چند روز پیش کانال سه پخشش کرد. با اسم فارسی «اولین -یا شاید نخستین- رهنمون»! در هر صورت این چند جمله بخشی از گفتگوهای این فیلم است (در نسخهای که من دارم -به طول دو ساعت و بیست و سه دقیقه- حوالی دقیقهی بیست و هشت):
– Hey, guys, I think the other team figured it out : Iran!
– Come on, man! This is way too smart for Iranian scientists!
به هر حال چشممان به جمال دانشمندان ایرانی در فیلمهای علمی-تخیلی هم روشن شد! هر چند مطمئن نیستم، ولی فکر میکنم در دوبلهی صداوسیمایی این تکه، اسمی از ایران نبود.
پوستهی جدید فایرفاکس
احتمالاً یک مرورگر وب بیشتر نیاز دارد به این که بشود ظاهرش را مطابق با سلیقه و حال و هوا تغییر داد تا یک برنامهی پخش موسیقی. چرا که این دومی را بیشتر صدایش را میشنویم تا این که ظاهرش را ببینیم. اما اولی خوب! ممکن است ساعتها جلوی چشممان باشد (مخصوصاً اگر فردا تعطیل باشد 😉 ).
در هر صورت، هر چند پوستهی پیشفرض فایرفاکس علیرغم سادگی قابل تحمل است، اما خوب هر از چندگاهی تجربهی آن در یک پوشش جدید فکر خوبی است! من تا مدتها (شاید بیش از یک سال) از این پوسته استفاده میکردم و آن را واقعاً دوست داشتم. تا این که با عرضهی نسخههای جدید فایرفاکس و پوستهی مذکور احساس کردم ایرادات آن دیگر قابل تحمل نیست. دنبال یک پوستهی مشابه (در مایههای اپل و مکاواس) گشتم و این یکی را پیدا کردم. این چند ماه اخیر تا همین چند روز پیش از این یکی استفاده میکردم. و همین دیروز فکر میکنم دوباره جستجو کردم تا به این رسیدم. جدا از این که ضربدر بستن صفحههایش در سمت چپ قرار دارد و کمی طول میکشد تا به آن عادت کنم و این که رنگ منوهایش به صورت آزاردهندهای متضاد نمای کلی پوسته است و … فکر میکنم تا چند وقت دیگر این پوسته را روی فایرفاکسم داشته باشم. هر چند نگارش بعدی فایرفاکس هم در راه است و با خودش احتمالاً هم پوستهی پیشفرض جدید میآورد و هم انبوهی از ناسازگاریها با پوستهها و افزونههای قدیمی.
یک گله میش در لباس گرگ!
نگاهی به این تصاویر بدیع بیندازید:
این ۹۹ گرگ عصبانی، بر خلاف آنچه ممکن است در نگاه اول تصور کنیم تاکسیدرمی شدهی گرگهای واقعی نیستند. اینها در واقع گرگهای دستسازی هستند که سازندگان هنرمند چینیشان، آنها را از موادی مانند پلاستیک، کاه، سیمهای فلزی ساختهاند و به کمک پوست نقاشی شدهی گوسفند به آنها هیبت گرگ بخشیدهاند (منبع).
این چینیها کلاً مثل این که علاقهی تاریخی عجیبی به جمعیت و شلوغی دارند. واقعاً بیخود نیست که جمعیتشان از مرز میلیارد گذشته ها 😉 ! این که ۹۹ تا مجسمه است، یکی از آثار باستانی چین که در طی همین چند دههی اخیر کشف شده، مجموعهای است از ۸۰۹۹ 😯 مجسمهی سرباز و اسب جنگی، که همگی در ابعاد انسان یا اسبهای واقعی هستند و در قرن سوم پیش از میلاد (تقریباً همزمان با حکومت سلسلهی اشکانیان در ایران) ساخته شدهاند (توضیحات بیشتر)!
مطالعه به شیوهی آمازون
آمازون سایتی که بیشتر ما آن را با فروشگاه آنلاین بیرقیب کتاب و محصولات فرهنگیش 😉 میشناسیم طی سالهای اخیر محصولات و خدمات جالبی را به مجموعهی تحت مالکیتش اضافه کرده. سرویس ترک مکانیکی (برای خودکارسازی به کارگیری توانمندیهای انسانی در حل مسائل یا انجام کارهایی که هنوز ماشینها هوشمندی یا سرعت مناسب جهت حل یا پردازش آنها را ندارند) و سرویس فضای آنلاین S3 از جملهی این خدمات هستند که نشان از سرمایهگذاری و برنامهریزی هوشمندانهی این شرکت دارند.
این روزها آمازون در آستانهی عرضهی یک محصول سخت افزاری است با نام آمازون کیندل که از لحاظ نوع عملکرد و روش استفاده مشابهتهای زیادی با محصولی دارد که سونی در سال گذشته عرضه کرد (اینجا را ببینید): یک «کتابخوان الکترونیکی» که صفحهی نمایش (گویا سیاه و سفید) آن به گونهای طراحی شده که بیشتر شبیه کاغذ چاپی به نظر برسد. اما در عین حال تفاوت مهم این وسیله با محصول سونی آن است که آمازون یک شبکهی انتقال دادههای بیسیم گسترده برای کاربران این محصول طراحی کرده تا بتوانند فارغ از هزینههای پهنای باند و شبکهی بیسیم از طریق خدمات این شرکت اقدام به خرید کتاب کنند، مشترک روزنامهها و مجلات شوند و همچنین به وبلاگهای پرطرفدار و دائرﺓالمعارف ویکیپدیا دسترسی داشته باشند.
اگر سرعت اینترتتان اجازه میدهد توصیه میکنم دموی این محصول را از نظر بگذرانید یا آن را از اینجا دریافت کنید (حجم فایل تقریباً هفده مگابایت).
نام و ننگ
از ننگ چه گویی؟! که مرا نام، ز ننگ است،
وز نام چه پرسی؟! که مرا ننگ ز نام است!