«چقدر» جالب؟!

(۱)

لرد کلوین گفته:

شما در صورتی می‌توانید ادعا کنید در مورد چیزی دانش و آگاهی دارید که بتوانید آن را اندازه گرفته، در قالب اعداد بیان کنید!

این ادعا اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد اما تلاش برای تحقق آن مفید است.

مثلاً فرض کنید نمایه‌های کوچکی از تعداد زیادی عکس با موضوعات یکسان را گذاشته‌ایم بغل‌دست هم و در یک صفحه جمع کرده‌ایم و بینندگان می‌توانند با کلیک بر روی نمایه‌ی هر عکس آن را با اندازه‌ی بزرگتر مشاهده کنند. اگر این صفحه روی اینترنت قرار گیرد و تعداد زیادی بازدیدکننده داشته باشد مشخص می‌شود که بعضی از عکسها به نسبت بقیه از نظر بازدیدکنندگان جالب‌تر هستند. «جالب‌تر» به این معنا که این عکسها نظر تعداد بیشتری از بازدیدکنندگان را به خود جلب می‌کنند و بنابراین تعداد بیشتری از بینندگان این عکسهای جالب‌تر را برای دیدن با اندازه‌ی بزرگتر انتخاب می‌کنند. حالا اگر ما بتوانیم میزان جالب بودن عکسها را حساب کنیم و آن را با عدد و رقم بیان کنیم می‌توانیم عکسها را به ترتیب میزان جالب بودن برای بینندگان مرتب کنیم تا تجربه‌ی مفرح‌تری برای آنها فراهم آوریم. مسئله‌ی مهم اینجاست که بدانیم برخلاف آنچه ممکن است از مثال من برداشت شود «جالب‌تر بودن» با «پربازدیدکننده‌تر بودن» متفاوت است. در واقع جالب بودن یک عکس می‌تواند باعث بیشتر دیده شدن آن شود اما اگر عکسی بیشتر دیده می‌شود لزوماً دلیل خیلی قاطعی وجود ندارد که از عکسهای دیگر جالب‌تر باشد. مثلاً ممکن است این عکس مدت زمان بیشتری در دید قرار گرفته باشد یا علت توجه به آن ارجاع از سایتها و صفحات وب پربازدیدکننده باشد یا حتی مثلاً جای آن در صفحه باعث بیشتر دیده شدن آن شود. معیار «جالب بودن» زمانی برای ما ارزش پیدا می‌کند که بتوانیم با تحلیل رفتار یک نمونه‌ی آماری از بازدیدکنندگان برای آن «عددی» -فارغ از عمر عکسها، موضوع و سایر ویژگیهای آنها- به دست آوریم که بر طبق آن بتوانیم رفتار بازدیدکنندگان را در قبال یک عکس خاص در مقایسه با عکسهای دیگر پیش‌بینی کنیم.

کدام جالب تر است؟!

این تقریباً همان چیزی است که فلیکر با ارائه‌ی کمیتی به نام «جالب بودن» به دنبال آن است.

یکی از پربازدیدکننده‌ترین صفحات فلیکر صفحه‌ی اکسپلور آن است. در این صفحه عکسهایی که در طی روز جاری روی فلیکر قرار گرفته‌اند و از نظر فرمولهای فلیکر «جالب‌ترین» هستند در دسترس قرار می‌گیرند. علاوه بر آن می‌توان از طریق همین صفحه به «جالب‌ترین»های روزهای قبل هم دسترسی پیدا کرد. جالب اینجاست که بایگانی جالب‌ترینها همیشه دستخوش تحول است و رفتار بینندگان در طول زمان باعث می‌شود رتبه‌ی عکسها در این بایگانی بالا و پایین برود.

(۲)

الگوریتمها و فرمولهایی که فلیکر برای تعیین میزان جالب بودن عکسها به کار می‌گیرد تا حدود زیادی سلیقه‌ای هستند و در طول زمان هم تغییر می‌کنند. این مسئله باعث می‌شود درک چگونگی عملکرد این الگوریتمها مشکل باشد. چندی پیش یکی از کاربران ایرانی شناخته شده و حرفه‌ای فلیکر تلاش کرد تا با ترغیب دوستان و آشنایان خود به علامت زدن یک عکس به عنوان «عکس مورد علاقه»، نظر دادن در مورد آن، برچسب گذاشتن روی آن و کارهایی مثل این عملکرد این الگوریتم را مورد تحلیل قرار دهد. عکس مورد نظر علی رغم این تلاشها به صفحه‌ی جالب‌ترینهای فلیکر منتقل نشد. آزمایش این کاربر ایرانی نشان داد که الگوریتمهای فلیکر تا حدود زیادی در برابر عملکردهای این شکلی مقاومند و پارامترهای مهم دیگری را غیر از حجم رجوع به یک عکس در فرمولهایشان دخیل می‌کنند (پی نوشت: حتی ممکن است به صورت دستی نتایج این الگوریتمها تغییر کند، برای کسب اطلاعات بیشتر نوشته‌های پای عکس مذکور را بخوانید و لینکها را دنبال کنید).

(۳)

اگر طی دیروز و امروز به صفحه‌ی جالب‌ترینهای فلیکر مراجعه کرده باشید به احتمال بسیار زیاد عکسهایی را دیده‌اید که در آنها به رویه‌ی فلیکر در سانسور بعضی عکسها در بعضی کشورها اعتراض شده:

جالبترینهای دیروز و امروز فلیکر

فلیکر اخیراً عکسهای با محتوای نامناسب (برهنگی و مانند آن) را علامت می‌زند و در صورتی که تنظیمات کاربر نشان دهد که این جور عکسها نباید برای او نشان داده شوند آنها را در دسترس او قرار نمی‌دهد. این تنظیمات می‌تواند توسط خود کاربر تغییر داده شود مگر آن که مشخص شود که کاربر تبعه‌ی یکی از کشورهای آلمان، هنگ کنگ، کره یا سنگاپور است. در این صورت (حدس می‌کنم البته) به لحاظ محدودیتهای قانونی این کشورها این جور عکسها حتی علی رغم خواسته‌ی خود کاربر در دسترس او قرار نمی‌گیرند. عکسهای اعتراض‌آمیز فوق‌الذکر این رویه‌ی فلیکر را مورد انتقاد قرار داده‌اند و تلاش می‌کنند فلیکر را وادار کنند در مورد این رفتارش «بیشتر فکر کند»!

Think flickr, think!

صاحبان این عکسهای اعتراض‌آمیز در این نمونه ثابت کرده‌اند که الگوریتمهای فلیکر برای یافتن جالب‌ترینها خیلی هم ضدگلوله نیستند و می‌شود رفتار آنها را کنترل کرد به گونه‌ای که حتی علیه فلیکر رفتار کنند و به آن اعتراض کنند.

پی نوشت: انگار قبلاً هم در این مورد نوشته‌ام!

ابزارهای گوگل برای گردانندگان سایتها

این گوگل وب مستر تولز یا همان گوگل سایت مپس قدیمی خودمان سرویس مفید و جالبی است. علاوه بر آن که کمک می‌کند به این که سایتتان بهتر در گوگل ایندکس بشود، یک سری کنترلهای جالبی هم روی نحوه‌ی ایندکس شدن سایت در اختیار مالکش می‌گذارد. اطلاعات جالبی هم می‌دهد. مثلاً من که به خاطر برخی مشکلات اخیرم به قضیه‌ی ترافیک و پهنای باند علاقمند شده‌ام امروز این اطلاعات جالب را راجع به پهنای باندی که روزانه گوگل از سایت من مصرف می‌کند پیدا کردم:

crawl rate

این نشان می‌دهد که گوگل (در حال حاضر) به طور متوسط ماهیانه صد و خرده‌ای مگابایت از پهنای باند من را مصرف می‌کند.

اشاره: وبلاگهای مبتنی بر وردپرس می‌توانند پس از تکمیل مراحل ثبت نام در این سرویس به کمک این افزونه از امکانات آن بهره‌مند شوند.

چهره‌یاب کامپیوتری

شاید خنده‌تان بگیرد، اما برای من همیشه سؤال بوده که گربه‌ها، کبوترها، قناریها و سهره‌ها (و دیگر حیوانات مشابهی که زیاد باهاشان برخورد نداشته‌ام) آیا وقتی دارند به ما نگاه می‌کنند دارند به چشمهای نگاه می‌کنند؟! آیا آنها می‌دانند که چشمهای ما کجاست یا مثلاً محل چشمهای جانوران غیرهمجنسشان را تشخیص می‌دهند؟! به هر حال فارغ از این مسأله امروز در صفحه‌ی پرطرفدارترینهای دلیشس چیز جالبی پیدا کردم: یک نمونه از برنامه‌های کامپیوتری که توانایی تشخیص محل سر (صورت) آدمها را دارد. برای تست آن کافی است به این صفحه بروید و نشانی یک عکس موجود روی اینترنت را به آن بدهید یا عکس دلخواه خود را آپلود کنید تا نتیجه را ببینید (چهره‌های تشخیص داده شده را با علامت خاص خودش می‌پوشاند). مثلاً این سایت در ازای این ورودی به من این خروجی را داد:

چهره یاب کامپیوتری

همچنان که می‌بینید همه‌ی تشخیصهایش درست نیست و غیر از چهره‌ی خود من یک چهره موهومی دیگر هم در فاصله‌ی بین دو کیس کامپیوتر پیدا کرده. با عکسهای شلوغ‌تر که تست کردم متوجه شدم که ایرادهای دیگری هم دارد. مثلاً نیمچهره‌ها را تشخیص نمی‌دهد اما در هر حال سایت و سرویس جالبی است.

اگر به این موضوع علاقمندید بد نیست سری هم به این موتور جستجوی تصویری و این سایت وابسته به آن بزنید (تعداد زیادی از گروه تحقیقاتی پشت این سرویس هندی هستند: اینجا را ببینید). علاوه بر این بد نیست retrievr را هم آزمایش کنید: سایتی که با استفاده از آن می‌توانید یک طرح ساده از آنچه را دنبالش هستید بکشید و عکسهای شبیه به آن را در میان عکسهای فلیکر بیابید.

پرطرفدارترین وبلاگهای دنیا

هیچ می‌دانستید که در فهرست صدتایی پرطرفدارترین وبلاگهای دنیا سه تا وبلاگ (سایت) ایرانی حضور دارند؟ تازه یکی از آنها در فهرست ده تای اول قرار دارد! بعید می‌دانم بتوانید نام این سه وبلاگ را حدس بزنید. ببینید:

پرطرفدارترین وبلاگهای دنیا؟!

اینها لینکهایی هستند که به طور پیش‌فرض در قالبهای پرشین‌بلاگ (دوتای اول) و بلاگفا (سومی) گنجانده شده‌اند. اینطور که معلوم است این محبوبیت خیره‌کننده :mrgreen: کنجکاوی تکنوراتیها را هم برانگیخته، فکر نمی‌کنم خیلی خوشحال بشوند وقتی بفهمند سیستم محبوبیت‌سنجشان کثرت حضور چند لینک پیش‌فرض را با محبوبیت آنها اشتباه گرفته است. بیچاره اینهایی که می‌آیند می‌نشینند این آمارها را تحلیل می‌کنند!

راستی! دارم به یک چیز دیگر فکر می‌کنم! به نظرتان پرشین بلاگ و بلاگفا سفارش بمب گوگلی قبول می‌کنند؟! 😉

ابزاری برای بریدن تکه‌های مهم

شاید شما هم مثل من از آن آدمهایی باشید که در حین کتاب خواندن زیر مطالب برجسته‌ی آن خط می‌کشید یا آنها را رنگی می‌کنید (البته من این کار را در حجم وسیع معمولاً فقط برای کتابهای درسیم انجام می‌دادم)، به هر حال اگر این گونه باشد (یا حتی نباشد!) احتمالاً دوست خواهید داشت ابزاری برای تعمیم این شیوه‌ی مطالعه برای خواندنیهای آنلاینتان داشته باشید. من، بنابر همان عادت احتمالاً، گاهی پیش می‌آید که دوست داشته باشم تکه‌ی کوچکی از یک نوشته را برای مراجعه‌ی بعدی جدا کنم یا علامت بزنم (به جای آن که نشانی آن را در جایی نگه دارم). اصلاً خیلی وقتها حجم زیادی از یک نوشته‌ی آنلاین (احتمالاً به لحاظ طبیعت وبلاگی آن) زیادی و بیهوده است و مغز کلام، یکی دو پاراگراف از نوشته و یا قسمتی از نظرات خوانندگان آن است و حدس می‌زنم پیدا کردن این قسمت اصلی نوشته در دفعات بعد برایم آن قدر مشکل خواهد بود که احتمالاً برای یافتنش مجبور خواهم شد کل نوشته را از نو بخوانم. بعضی وقتها هم حدس می‌زنم که یک مطلب مهم یا باارزش ممکن است مدت طولانیی روی یک وبلاگ (یا سایت) در دسترس نماند یا اصولاً عمر سایت یا وبلاگ منتشر کننده‌ی آن بعید است به چند سال آینده قد بدهد.

کلیپمارکسسرویس کلیپمارکس می‌تواند پاسخگوی اینجور نیازها باشد. ابزار انتخاب آن که یک افزونه‌ی فایرفاکس است بسیار خوشدست است و به آسانی می‌توان با آن تکه‌هایی از مطالب را از بقیه جدا کرد (البته در واقع هم برای اینترنت اکسپلورر و هم فلاک ابزارهایی ارائه کرده، اما ،می‌دانید که، من از فایرفاکس استفاده می‌کنم 😉 ). در این صفحه می‌توانید بریده‌های عمومی من را ببینید.

علاوه بر اینها، کلیپمارکس، امکاناتی برای خصوصی یا عمومی کردن مطالب بریده شده دارد. کاربران می‌توانند نظر خود را درباره‌ی بریده‌های عمومی دیگران بیان کنند یا به آنها امتیاز بدهند و به این ترتیب با گردش در بریده‌های پرطرفدار به مطالب جالبی برسند. ضمناً با توجه به این که قبلاً قسمتهای مهم و جالب توجه مطالب توسط دیگران از مطالب زیادی و غیرمفید جدا شده در زمان کمتری می‌توانند خلاصه و جان کلام مطالب را مطالعه کنند.

چند نکته

۱- مایکروسافت کاغذدیواریهای ویندوز ویستا را (بر خلاف ویندوزهای قبلی که در آنها از کارهای عکاسان حرفه‌ای استفاده می‌کرد) از میان عکسهای کاربرانِ سایتهای رایگانِ به اشتراک گذاری عکس همچون فلیکر انتخاب کرده است (اینجا را ببینید). جالب است بدانیم که عکاسان این عکسها اغلب، عکاسان آماتور و غیرحرفه‌ای بوده‌اند، به عنوان نمونه دو تا از کاغذدیواریهای پیش‌فرض ویندوز ویستا از کارهای این کاربر کویتی فلیکر (که گویا شغلاً پزشک یا یک چیزی به شبیه به آن است) انتخاب شده‌اند.

کاغذدیواریهای ویستا

۲- قبلاً بارها و بارها خوانده بودم که مدیر پنجره‌های ویندوز ویستا موسوم به آئرو توانایی چینش سه‌بعدی پنجره‌ها را دارد، شبیه این تصویر:

نمایش سه بعدی پنجره ها ویندوز ویستا

حقیقتش یکی از دلایلی هم که ویستا را روی کامپیوترم نصب کردم این بود که می‌خواستم همین حالت را ببینم. دیروز فهمیدم که چطور می‌شود این حالت را در ویستا تجربه کرد: کافی است وقتی چند پنجره‌ی باز دارید کلید ویندوز (همانی که علامت ویندوز رویش دارد) و کلید Tab را با هم فشار دهید تا ردیف شدن سه‌بعدی پنجره‌ها را مشاهده کنید. در واقع برای سوییچ بین پنجره‌ها به جای کلیدهای ترکیبی Alt و Tab از کلید ویندوز و Tab استفاده می‌کنید. این نکته را در این مقاله که در آن (و تکه‌های بعدیش) ویستا را از دید کارایی در بازیهای کامپیوتری برانداز کرده دیدم.

۳- علاوه بر سرویسهای آمارگیری سایت و وبلاگی که در این نوشته راجع به آنها صحبت کردم، یکی دو هفته‌ایست -فکر می‌کنم- دارم از سرویس دیگری به اسم کوانتکست هم استفاده می‌کنم. اولاً این سرویس اطلاعات خود را لزوماً از کدی که سایت یا وبلاگ گذاشته می‌شود استخراج نمی‌کند، اصلاً خیلی از سایتهایی که اطلاعات آماری آنها را می‌شود با استفاده از این سرویس بازبینی کرد از کاربران این سرویس نیستند. گویا این سرویس از منابع اطلاعاتی دیگری -در کنار کدهای اختصاصی خودش- برای استخراج آمار بازدید از سایتها استفاده می‌کند. ثانیاً ویژگی خاص این سرویس (البته شاید خاص این سرویس نباشد، این فقط حدس شخصی من است) آن است که اطلاعاتی راجع به توزیع جنسیتی بازدیدکنندگان (چند درصد مرد و چند درصد زن)، تخمین میزان درآمد خانواده‌ی بازدیدکنندگان، توزیع سنی آنها و چیزهایی مثل این در اختیار می‌گذارد که در نوع خود جالب است. برای نمونه آمار بازدید سایت وردپرس دات کام را در این صفحه مشاهده کنید. البته آن طور که مشخص است این آمارها فقط برای سایتهایی در دسترس هستند که درصد بالایی از بازدیدکنندگانشان ساکنان آمریکای شمالی هستند و مثلاً برای من فقط آمار عددی بازدیدها را نشان می‌دهد (اینجا).

quantcast

۴- یک سرویسی هست به اسم سایت ۲۴ در ۷ که به درد سایتدارها و وبلاگدارهایی که از امکانات نام دامنه و فضای میزبانی مستقل و خریداری شده استفاده می‌کنند می‌خورد. این سرویس رفتار سِرور را زیر نظر می‌گیرد و در زمان در دسترس نبودن آن، مشکل را با ایمیلهای اتوماتیک به کاربر اطلاع می‌دهد. ضمناً در طول زمان اطلاعات آماری خوبی راجع به متوسط زمان پاسخگویی و درصد بالا بودن سرور ارائه می‌دهد. از آن سرویسهایی است که به نظرم شاید استفاده از آن برای سایتهای شخصی خیلی ضروری نباشد اما خوب خیلی بی‌فایده هم نیست!

site24x7

پیدا کنید دانشمند گم شده را!

۱- در سال ۱۷۶۹ میلادی یک مجارستانی به نام ولفگانگ وان کمپلن اروپای آن روز را با عرضه‌ی یک ماشین شطرنجباز شگفتزده کرد: این ماشین مکانیکی توانست افراد سرشناسی همچون بنجامین فرانکلین و ناپلئون بناپارت را که در کنار دانش و سیاست در شطرنجبازی نیز از سرآمدان عصر خود به شمار می‌آمدند مغلوب کند. مخترع آن ادعا می‌کرد که این جعبه‌ی چوبی با تکیه بر چرخ‌دنده‌ها و قطعات مکانیکیی که با باز شدن در کناری آن در معرض دید قرار می‌گرفت کار می‌کند و مدعی بود ماشینی ساخته که با تکیه بر هوش مصنوعی تصمیم‌گیری می‌کند. اما واقعیت چیز دیگری بود: در این جعبه، فضایی در نظر گرفته شده بود که یک شطرنجباز ماهر و کوتوله (که ترک بود؟!!!) در آن مخفی می‌شد و به کمک طنابهایی مهره‌ها را حرکت می‌داد! در هر صورت ماشین شطرنجباز مزبور در تاریخ به Mechanical Turk مشهور است! (منبع)

ترک مکانیکی آمازون ۲- شرکت آمازون مدتی است سرویس آنلاینی راه انداخته که هدف آن فراهم کردن امکان استفاده از مهارتهای انسانی در پروژه‌هایی است که تکنیکهای نرم‌افزاری به تنهایی از عهده‌ی حل مسائل برنمی‌آیند یا پیاده‌سازی نرم‌افزارهایی که توانایی انجام وظایف مورد نظر را به صورت خودکار داشته باشد صرفه‌ی زمانی یا اقتصادی ندارد. مسائلی مثل این که: در کدامیک از انبوه عکسهای ورودی به سیستم، فلان شیء یا فلان شخص حضور دارد برای یک انسان به آسانی یک نگاه قابل حل است، حال آن که پیاده‌سازی نرم‌افزاری که چنین مهارتی را داشته باشد بسیار مشکل است و حتی در صورت پیاده‌سازی به احتمال قوی -برای اطمینان از دقت- نتایج آن نیاز به بازبینی انسانی خواهد داشت. نام این سرویس از روی همان ماشین شطرنجباز – ِ به ظاهر اتوماتیک ولی در واقع متکی به توان انسانی- برداشته شده است یعنی Mechanical Turk.

جیمز گری ۳- جیمز گری دانشمند بزرگ علوم کامپیوتر که نقشی اساسی در پیشرفت فناوریهای پایگاه داده‌ها داشته چند روز پیش در دریا و سوار بر قایق شش فوتیش گم شده. بعد از آن که جستجوی گارد ساحلی به دنبال او به جایی نرسید سرویس مکانیکال تورک شرکت آمازون برنامه‌ای را راه‌اندازی کرد که در آن از جستجوگران انسانی خواسته می‌شود در میان عکسهای ماهواره‌ایِ در اختیار گذاشته شده، به صورت چشمی به دنبال قایق این دانشمند بگردند (اینجا را ببینید)! قایق مزبور در عکسهای ماهواره‌ای به صورت یک لکه‌ی شش پیکسلی دیده خواهد شد و داوطلبان جستجو پس از آشنایی با سیستم تلاش می‌کنند که به این طریق به نجات این دانشمند بزرگ کمک کنند. هر چند این برنامه کمی عجیب به نظر می‌رسد اما شاید موفقیت آن فصل تازه‌ای را در استفاده از نیروی انسانی -از طریق وب- برای انجام فرایندهای این چنینی بگشاید (منبع).

آمارم را از کی می‌گیرم؟!

هر کسی که سایت یا وبلاگ راه می‌اندازد به مرور زمان کنجکاو می‌شود بداند چند نفر سایتش را دیده‌اند، از کجا به سایتش رسیده‌اند، دنبال چه چیزی می‌گشته‌اند و مانند آن. غیر از کنجکاوی شخصی انگیزه‌های دیگری هم وجود دارد که اشخاص را به سمت استفاده از سرویسهای آمارگیری می‌کشاند، مثلاً ممکن است سایتی دنبال فعالیت تجاری به صورت جذب آگهی باشد: این گونه سایتها نیاز دارند پربازدیدکننده بودن خود را به آگهی‌دهندگان بالقوه ثابت کنند و استفاده از سرویسهای آمارگیریی که امکان در دسترس گذاری آمار سایت را به صورت عمومی فراهم می‌کنند راه حل مناسبی برای این مسأله است. در هر صورت اگر اهل سایت یا وبلاگداری باشید فکر می‌کنم دیر یا زود به سراغ اینجور سرویسها خواهید رفت. بد ندیدم تجربیاتم را با برخی از این سرویسهای آمارگیری در این نوشته بازگویی کنم. در صورتی که نیاز به اطلاعات دقیق‌تری راجع به مطرح‌ترینهای این عرصه دارید فکر می‌کنم این نوشته (زبان نوشته انگلیسی است) -با وجود این که کمی قدیمی شده- بتواند راهنمای خوبی برایتان باشد.

یادم می‌آید زمان راه‌اندازی اولین سایت شخصیم، سرویس دهنده‌ی -در آن روزها البته- رایگان ِ وبم خدمات آماری جالبی را از بازدیدکنندگان ارائه می‌داد. این سرویس دهنده مدتی بعد این خدمات را از فهرست خدمات سایتهای رایگان خود خارج کرد و الان هم که دیگر کلاً سایتهای رایگان خود را غیر فعال کرده. غیر از این سرویس، آن روزها AWStats را هم -روی فضای میزبانی وب خریداری شده‌ای که کنترل آن دست من بود- نصب کرده بودم (این بسته‌ی نرم‌افزاری ِ نوشته شده با زبان پرل، روی برخی بسته‌های میزبانی وب به صورت پیش‌فرض نصب شده است). البته برای به‌روز شدن آمار این دومی باید یک سری کارهای اضافی به صورت دستی یا زمانبندی شده انجام می‌دادم که -خوب!- خیلی دردسر داشت.

سرویس آمارگیری گوگل مجموعه‌ی کاملی از خدمات آمارگیری است که من از همان ابتدا آمار اینجا را به کمک آن تعقیب کرده‌ام. اما فکر می‌کنم با توجه به این که این سرویس آمار به‌روز و لحظه‌ای نمی‌دهد و همچنین امکانات آن بیشتر، تحلیلهای با دید تجاری/تبلیغاتی و با بازه‌های زمانی طولانی مدت را مد نظر دارد، به تنهایی نمی‌تواند پاسخگوی تمامی نیازمندیهای وبلاگداران باشد. استفاده از آن برای در دست داشتن آمار کامل سایتها در طول عمر آنها فکر خوبی است که من هم با همین تفکر هنوز هم از این سرویس استفاده می‌کنم. مخصوصاً این که با کمک این افزونه‌ی وردپرس نه تنها نیازی به مراجعه‌ی مستقیم به سایت سنگین و پر از فلش این سرویس ندارم، بلکه می‌توانم آمار جمع‌آوری شده‌ی هفتگی این سرویس را به صورت عمومی در دسترس بگذارم (اینجا را ببینید).

آمار بازدید هفتگی

از جمله سرویسهای آمارگیری فوق‌العاده جالبی که مدتی به بازبینی لحظه به لحظه‌ی آمار آن (برای سایت دیگری غیر از اینجا) معتاد شده بودم سرویس آمارگیری بلاگبیت بود. البته این سرویس آمارگیری رایگان نبود و فقط برای یک دوره‌ی آزمایشی یک ماهه می‌شد آن را به صورت رایگان تست کرد. از قابلیتهای جالب این سرویس: آمار لحظه به لحظه، مشخص کردن موقعیت جغرافیایی بازدیدکننده (که دقت اطلاعات آن در مورد ایران هم قابل قبول به نظر می‌رسید) و همچنین امکان تعقیب رفتار بازدیدکنندگان همیشگی به کمک مشخص کردن آنها با برچسب بود. البته این سرویس مشکلاتی با زبان فارسی داشت که بیشتر به نمایش کلمات کلیدی مربوط می‌شد. به هر حال این سایت را شرکت فیدبرنر خریداری کرد و -بعد از چندین ماه انتظار- الان چند روزی است -فکر می‌کنم- که احتمالاً به کمک قابلیتهای این سرویس امکان تعقیب آمار بازدیدکنندگان را هم به فهرست خدمات خود اضافه کرده است.

سرویس آمار بازدیدهای فیدبرنر

سرویس 103bees.com هم از آن سرویسهای آمارگیریی است که تلاش می‌کند به صورت تخصصی اطلاعات آماری مربوط به مراجعات از طریق موتورهای جستجو را استخراج کند. این سرویس آن زمانی که من آن را آزمایش می‌کردن با فارسی مشکل داشت که الان این مشکلات حل شده.

103bees

سرویس دیگری که مدتی است به کمک آن فعالیتهای بازدیدکنندگان یک بخش جانبی از اینجا را زیر نظر گرفته‌ام CLICKTALE نام دارد. هر چند این سرویس تمامی بازدیدها را پوشش نمی‌دهد اما یک ویژگی خاص دارد و آن این که حرکات بازدیدکنندگان را (این که چطور در صفحه حرکت کرده‌اند و روی کدام لینکها کلیک کرده‌اند) به صورت متحرک پخش مجدد می‌کند و این می‌تواند برای کسانی که قصد دارند به صورت علمی‌تری رفتارهای بازدیدکنندگان سایتها را مورد بررسی قرار دهند، علاقمندیهای آنها را بسنجند و نقاط جالب توجه صفحات از نظر آنها را پیدا کنند بسیار مفید باشد.

clicktale

کسانی که از وردپرس استفاده می‌کنند می‌توانند به کمک این افزونه نیز آمار بازیدکنندگان خود را تعقیب کنند که در نوع خود جالب است و با عبارات فارسی هم مشکلی ندارد.

سرویس measuremap که مدتها پیش توسط گوگل خریداری شد و ثبت نام در آن فقط با دریافت دعوتنامه امکانپذیر است از آن سرویسهایی است که مدتهاست آرزوی استفاده از آن را دارم. این سرویس همانند بلاگبیت مختص وبلاگ و وبلاگداران طراحی شده و مدتهاست که به صورت آزمایشی کار می‌کند و به صورت محدود کاربر می‌پذیرد.

در پایان این نوشته بد نیست به چند نکته در مورد انتخاب سرویسهای آمارگیری و نحوه‌ی استفاده از خدمات آنها اشاره کنم:

یک نکته مهم در انتخاب سرویس آمارگیری آن است که سعی شود سرویس آمارگیریی انتخاب شود که بازدیدهای ماشینی (رباتهای خزنده‌ی موتورهای جستجو) را با آمار بازدید واقعی مخلوط نکند. در واقع اکثر سرویسهای آمارگیری جدید، چون اطلاعات بازدیدها را با استفاده از کدهای جاوااسکریپت جمع‌آوری می‌کنند و بازدیدکنندگان ماشینی معمولاً این کدها را نادیده می‌گیرند یا توانایی اجرای آنها را ندارند خود به خود این خاصیت را دارند.

من روی نکته‌ی دیگری هم حساسم و آن این که دوست ندارم سرویس آمارگیری با گذاشتن لوگو، آیکون یا عکسی از سرویس مورد نظر در سایت فعال شود. معمولاً -برای من یکی حداقل- پیدا کردن جای مناسبی برای این لوگو سخت است، شکل اکثر این لوگوها هم به مذاق من خوش نمی‌آید، غیر از اینها فکر زمانی را بکنید که این سرویس‌دهنده‌ها به دلایل مختلف در دسترس نیستند و غیر از کندیهای ناشی از این قضیه، باعث بروز به‌هم‌ریختگیهای غیرقابل پیشبینی در قالب صفحات می‌شوند.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه شود این است که سعی کنید در صورت امکان کدهای جاوااسکریپت ارائه شده از سوی سرویسهای آمارگیری را در پایین‌ترین قسمت ممکن در قالب صفحات (مثلاً قبل از تگ </body>) قرار دهید. این کار باعث می‌شود که کندی بارگذاری اسکریپت یا در دسترس نبودن سرویس آمارگیری انتخاب شده باعث ایجاد مشکلات کمتری برای بازدیدکننده‌ی سایت شود.

خودشیفتگی از نوع مجازی

۱- گاهی که کنجکاو می‌شوم ببینم چقدر «هستم» معمولاً نام دامنه‌های سایتهای مرتبط با خودم را با استفاده از ابزارهای مخصوص این کار ردگیری می‌کنم. امروز هم آمدم همین کار را بکنم که عبارتی که در عنوان صفحه‌ی اول نخستین نتیجه‌ی گوگل برای این عبارت نوشته شده توجهم را به خودش جلب کرد:

your daily dose of narcissm

تا به حال ندیده بودمش! هر چند بارها و بارها همین عبارت را جستجو کرده بودم و در بسیاری از موارد روی اولین نتیجه کلیک کرده بودم. درست مثل ساعت دیجتیالیی که امروز برای اولین بار روبروی جایی که هر روز ساعت ورود و خروجم را به و از شرکت توی لیست مخصوص می‌نویسم دیدمش و فکر می‌کردم تازه نصبش کرده‌اند، اما فهمیدم که ماهها پیش از این که من بیایم این ساعت همینجا بوده! من را بگو که هر روز برای ثبت ساعت با کلی زحمت از موبایلم استفاده می‌کردم!

«دوز روازنه‌ی خودشیفتگی شما!» : تعبیر جالبی است.

۲- بیشتر وقتها به جای عبارت شماره‌ی ۱، عبارت link popularity را جستجو می‌کنم و همیشه روی این نتیجه که گاهی اولین و گاهی دومین نتیجه‌ی یافت شده است کلیک می‌کنم. این سایت نتایج جالبی را در اختیار علاقمندان به این گونه تحلیلها می‌گذارد. مثلاً این نمودار نشان دهنده‌ی تاریخچه‌ی بالا و پایین شدن تعداد لینکهای ورودی به سایت من است:

Link Popularity - hamireza.ir

۳- این سایت از آن سایتهایی است که احتمالاً برای علاقمندان به طراحی وب و استانداردهای مرتبط با آن مفید است. بد نیست طراحیهایتان را با معیارهای این سایت بسنجید. نتایج مربوط به من را اینجا ببینید.

Sitescore for hamireza.ir