چند روز پیش که رفته بودم اراک، وقتی خواستم با کامپیوتر قدیمیم که برای استفادههای گاه به گاه، ویندوز ۲۰۰۰ رویش نصب کردهام آهنگ گوش کنم، گزینهای بهتر و سبکتر از نرمافزار وین امپ ویرایش ۲ پیدا نکردم. قبلاً گفته بودم که روزگاری یکی از تفریحات اینترنتیم پرسه زدن در سایتهای پوستههای پخش کنندههای ام پی تری بوده (که اخیراً جای خودش را به گشتن دنبال تمهای گوشی موبایل داده). روی سیدییی که نصاب وینامپ ۲ را رویش رایت کرده بودم تعداد زیادی پوسته برای این نرمافزار را هم به صورت رده بندی شده بر اساس میزان زیبایی گذاشته بودم. این چندتایی که تصویرشان را اینجا میبینید و میتوانید با کلیک بر روی تصویرشان آنها را دریافت کنید انتخابهای آن روزهای من به عنوان بهترین پوستههای این نرمافزار هستند (وین امپ ویرایش ۵ هم از این پوستهها پشتیبانی میکند، برای نصب کافی است وینامپ روی سیستمتان نصب باشد و دوبار روی هر پوستهی دریافت شده کلیک کنید):
بازی، بازی، … ما را هم بازی؟!
هر چند از این بازی چندان خوشمان نیامده (خیلی دوست نداریم جزئی از این جامعهی موهومی و بیهویتی که بهش میگویند وبلاگستان تلقی شویم!) و در کنار این موضوع امسال هم شب یلدای دور از خانواده و غمناکی را گذراندیم اما به هر حال چون دعوت شدهایم (و ممنونیم از این که شدهایم) و رد دعوت صورت خوشی ندارد بازی میکنیم 😉 :
۱- تا همین دو سه سال پیش (پیش از این که چشمهایم را عمل کنم) یک عینک سنگین تهاستکانی میزدم (شماره عینکم بالای ۸ بود) و همیشه سر دماغم زخم بود! حتی الان هم دماغم دقیقاً از جایی که عینک را میگذاشتم خمیده است!
۲- تعداد نانوایی رفتنهایم در طول زندگی به تعداد انگشتان دست نمیرسد. البته احتمالاً این روند متحول خواهد شد چون عملاً باید به تنها زندگی کردن عادت کنم و کسی نیست که برایم این کار را بکند!
۳- حتی الان هم گاهی به شغل آیندهام فکر میکنم و فکر نمیکنم کسی بتواند حتی تصورش را بکند که در چه وادیهایی میچرخم!
۴- بچه که بودم دوست نداشتم بزرگ شوم و الانش هم از این که ملت در تخمین سنم اشتباهات هفت هشت ساله میکنند کلی کیفور میشوم!
۵- روزانه ساعات طولانیی را به قدم زدن دوار داخل اتاق سپری میکنم. در این حین معمولاً موسیقی گوش میدهم، فکر میکنم و اشیاء کوچک را در دستم میچرخانم یا به در و دیوار میکوبم!
دعوت میکنیم: خسروبیگی، الوان وب، مانی منجمی، دوربرگردان و محرم منصوریزاده را!
نماد شهر ما
زمستان زیبای خانه
چند نقل قول
۱- این یکی را از رادیو شنیدم، میگفت یکی از معصومین ( احتمالاً امام علی (ع) ) گفته که «مردم به عمل کردن به آن چیزی که میدانند نیازمندترند تا دانستن آن چیزی که نمیدانند.» از این حرف خیلی خوشم آمد، چون فکر میکنم پیش از این که آن را بشنوم عملاً و توی زندگی خودم برمبنای آن عمل میکردهام البته شاید با کمی اغماض: تمایل زیادی به دانستن آنچه نمیدانم و میدانم به این زودیها کاربردی برایم نخواهد داشت ندارم (هر چند خیلی هم توی بورس باشد) ولی در مورد عمل کردن به آنچه که میدانم …! 😉
۲- این یکی را توی روزنامه خواندم، نوشته بود هیتلر گفته: «تاریخ را پیروزمندان مینویسند!»، جای فکر دارد و فکر میکنم تا حد زیادی درست است. حتی میشود آن را اصل قرار داد و در مورد این که پیروز واقعی بعضی منازعات تاریخی چه کسی بوده بحث کرد.
۳- رفته بودم دندانم را بکشم (عقل بالا را بکشم و عقل پایین را که شدیداً اذیتم میکرد با جراحی برایم بیرون بیاورد)، در لحظات انتظار، مجلهای برداشتم و آن را ورق زدم. توی یک صفحه از آن مجموعه مطالب جالبی دیدم که در آن لحظه چشمم را گرفت و برای استفاده بعدی با موبایل دو سه تا عکس از آن گرفتم. بعداً که آمدم آن را دوباره بخوانم واقعیتش متوجه نشدم که از کدام مطلب خوشم آمده! احتمالاً جو وحشت (یا شوق) عمل جراحی رویم تأثیر منفی (یا مثبت 😉 ) گذاشته بوده! به هر حال این یکی را که از «مقالات شمس تبریزی» نقل شده بود اینجا میآورم:
آن یکی در سرما میلرزید. کسی از دور میآمد. گفت: «کبریت فروشی؟»، آن یک (با افتخار) گفت: «نه پزشکم.»، گفت: «کاش کبریت فروش بودی».
راستی! این هم یک عکس از دندان کشیده شدهام:
یک مجله و یک مقاله دربارهی هنر ایرانی
مجلهی پینگ یک مجلهی الکترونیکی است که توسط یک شرکت ژاپنی راهاندازی شده و اداره میشود و موضوع آن «طراحی» به معنای عام کلمه است: از عکاسی، نقاشی، طراحی گرافیک و طراحی وب گرفته تا طراحی اسباببازیها و وسایل و ابزارهای روزمره و … . به خاطر همین گستردگی موضوعات، سایت این مجله از آن سایتهایی است که اگر گاه و بیگاه به آن سر بزنید موضوعات جالبی را برای خواندن یا حتی فقط نگاه کردن در آن خواهید یافت.
امروز در یکی از وبلاگهایی که مشترک آنها هستم لینکی به مطلبی در این مجله دیدم که ممکن است برای خیلیها جالب باشد: مقالهای دربارهی هنر نوین خوشنویسی ایران و نحوهی استفاده از آن در طراحی گرافیک توسط هنرمندان گرافیک ایرانی به قلم بهروز حریری. بد نیست نگاهی به آن بیندازید (اینجا). به هر حال جالب است ببینیم منحنیهای چشمنواز خطنوشتههای نستعلیق و شکسته نستعلیق حتی کسانی را که چیزی از معنای آنها متوجه نمیشوند به خود جذب میکند (بخش نظرات مطلب را نگاه کنید).
پنجره
یک تجربهی آماتوری
طراحی کارت ویزیت خود یا شرکت خودتان از آن کارهایی است که به دلایل مختلفی ممکن است بخواهید خودتان آن را انجام دهید: ممکن است حوصلهی سر و کله زدن با طراح را نداشته باشید یا از این که طراح از مشکلپسند بودن و وسواس شما و همچنین تغییر نظر دادنتان در حین طراحی معذب شود نگران باشید یا مطمئن باشید که در شهر خودتان مشکل میتوانید طراحی را بیابید که بتواند بهتر از خود شما طرحی را که شما در ذهن دارید بفتوشاپد 😉 یا حتی ممکن است فقط بخواهید بابت طراحی هزینه نکنید.
به هر حال من یک تجربهی کوچولو در این زمینه برای طراحان آماتور کارت ویزیت دارم و آن این که چاپخانهچیها (البته در واقع ابزار چاپ آنها) برای چاپ از حالت رنگی CMYK استفاده میکنند و نه RGB (توی فتوشاپ در منوی Image و زیرمنوی Mode دنبالش بگردید). نادیده گرفتن یا بهتر بگویم ندانستن این قضیه باعث شد که نسخهی چاپی طرح کارت ویزیت شرکت سابق ما از زمین تا آسمان با این طرح خوش آب و رنگ تفاوت داشته باشد:
روزی امروز
ریرا : کتابخانه آزاد فارسی : مجموعه نسبتا کاملی از اشعار کهن فارسی
روزی امروز
جهت اطلاع! : ویرایشهای جدید فتوشاپ دارای ابزارهای ممانعت از جعل اسکناس هستند.