غولهای نرم‌افزاری و استانداردهای طراحی وب

امروز اتفاقی و به خاطر یک اشاره فیلم یاد هندوستان کرد و سری به سایت وین‌امپ زدم.

چیزی که در طراحی جدید سایت وین‌امپ توجهم را جلب کرد علاوه بر سبکی صفحات به نسبت نگارشهای قبلی آن و استفاده‌ی مناسب از جاواسکریپت و آژاکس در آنها، طراحی ساده، زیبا و در عین حال کاملاً مطابق با استانداردهای طراحی وب آن بود (چک کنید):

سایت وین امپ
سایت وین امپ با استانداردهای طراحی وب سازگار است

وین‌امپ هم‌اکنون تحت مالکیت شرکت AOL است و متعلقات آن (نرم‌افزار، سایت، جامعه‌ی کاربران و …) تحت نظارت این شرکت اداره می‌شود. چیزی که به نظرم جالب آمد رویکرد شرکتهای بزرگ درگیر فناوری اطلاعات به پیروی از استانداردهای وب است. این که غولهای نرم‌افزاری دنیا به استانداردهای وب اهمیت چندانی نمی‌دهند همواره یکی از دغدغه‌های مدافعان این استانداردها بوده است (برای نمونه اینجا را ببینید). اما این سایت و نمونه‌های دیگر نشان دهنده‌ی آن هستند که این روند در حال تغییر است. چند لحظه پیش چک کردم: سایتهای اصلی غولهای نرم‌افزاری آی.بی.ام، ناول کاملاً با استانداردهای W3C همخوان هستند (چک کنید: ناول و آی.بی.ام). سایتهای مایکروسافت و اپل هر چند عاری از خطا نیستند ولی شمای کلی و تعداد کم موارد ناسازگاری نشان دهنده‌ی حرکت به سمت استانداردها از سوی این شرکتهاست و پرتال ام.اس.ان که یکی از متعلقات مایکروسافت است کاملاً با استانداردهای وب تطابق دارد.

رعایت استانداردهای وب در طراحی سایتهای اینترنتی باعث کاهش زمان و هزینه‌ی نگهداری و خطایابی آنها می‌شود و مطمئناً این بهینه‌سازیها و بهره‌وریهای به وجود آمده از این راه، نظر کارشناسان شاغل در غولهای نرم‌افزاری را نیز به خود جلب می‌کند.

سیاره‌ی آبی (۱) – قسمت اول

مقدمه

نمی‌دانم چقدر به حیات وحش علاقمندم! آخر آنچنان با این مقوله از نزدیک برخورد نداشتم و غیر از دوره‌ی کوتاهی از بچگیم -که مثل خیلی از بچه‌های هم‌ولایتی، تفریح عمده‌ام گشت و گذار در باغها و صحراها و جمع‌آوری ملخ و جک و جانورهایی از این دست بوده- خیلی اهل طبیعت و طبیعت‌گردی نبوده‌ام. اما به هر حال همیشه از ورق زدن کتابهای مصور مربوط به حیات وحش لذت می‌برده‌ام، همچنان که از دیدن عکسهای مربوطه و همچنین تماشای فیلمهای مستند مرتبط.

چند وقتی است قصد دارم مجموعه‌ی کامل یکی از مستندات حیات وحش ساخت بی.بی.سی را که در دسترسم قرار گرفته با دقت ببینم و این کار را از دیشب شروع کرده‌ام. فکر کردم بد نیست برای این که از وقتی که برای این کار صرف می‌کنم بهترین استفاده را کرده باشم از روی فیلم جزوه‌برداری کنم و عکسها و -اگر بشود- تکه‌های جالب این فیلمها را به این جزوه‌های آنلاین الصاق کنم. حداقل نفعی که دارد این است که بعدها با صرف زمان کمتری می‌توانم تکه‌های مورد علاقه‌ام را پیدا کنم. ضمناً این جزوه‌ها می‌تواند راهنمای آنلاین خوبی باشد برای کسانی که می‌خواهند این جور فیلمها را ببینند.

مجموعه‌ی مستند سیاره‌ی آبی

مجموعه‌ی تلویزیونی سیاره‌ی آبی یا The Blue Planet یکی از تولیدات شبکه‌ی تلویزیونی بی.بی.سی است که مشتمل بر هشت قسمت ۵۰ دقیقه به همراه دو قسمت اضافه شامل پشت صحنه‌ها و حاشیه‌های تولید این مجموعه‌ی مستند است و همچنان که نام آن نشان می‌دهد به حیات وحش در محدوده‌ی دریاها، اقیانوسها و سواحل می‌پردازد. اطلاعات کامل‌تر راجع به این مجموعه‌ی مستند را می‌توانید در این قسمت از سایت بی.بی.سی بیابید و در این قسمت از همان سایت نیز به اطلاعات جامع‌تری راجع به موضوع مجموعه دست پیدا کنید. گویندگی این مجموعه بر عهده‌ی دیوید اتنبرو بوده و فکر می‌کنم جز در قسمتهای اضافی مربوط به حاشیه‌ها خودش فقط در نقش گوینده ظاهر شده و چهره‌ی او را به آن صورت نمی‌بینیم.

این مجموعه‌ی مستند ریتم نسبتاً یکنواختی دارد (البته من هنوز همه‌ی قسمتهای این مجموعه را ندیده‌ام) و این باعث می‌شود که تماشای کامل آن نیاز به کمی حوصله داشته باشد. هر چند صداگذاری فوق‌العاده و موسیقی همگام و سرحال‌آور زمینه تا حد زیادی کمک می‌کند به این که بتوان همگام با آن تا آخر هر قسمت پیش رفت. تیتراژ مجموعه را ببینید:

[MEDIA=2]

ادامه خواندن “سیاره‌ی آبی (۱) – قسمت اول”

دوستداران رنگ

شما از چه رنگی خوشتان می‌آید؟!

من؟! من؟! … بگذارید فکر کنم … آهان! از آبیی که قرمز باشد! همان آبیی که آدم را به وجد می‌آورد، آبی ِ رنگ بدنه‌ی این مگس!:

مگس آبی

یا آبی ِ رنگ کرکهای این طاووس:

طاووس

از قرمزهای همان رنگی هم بدم نمی‌آید، مثل رنگ سینه‌ی این پرنده:

سینه سرخ

و از زردهایش و … . راستی شما از چه رنگی خوشتان می‌آید؟!

وبلاگی هست (سایتی؟!) برای دوستداران رنگها به این نشانی. در این وبلاگ انگلیسی زبان (که آدم اصلی و اداره‌کننده‌اش یک ایرانی‌الاصل است به نام داریوش منصف که البته فکر می‌کنم فارسی نمی‌داند) مطالب گوناگونی راجع به رنگ و رنگها می‌یابیم. مطالبی مثل این: تفاوت رنگها در فرهنگها و زبانهای مختلف، یک افزونه‌ی فایرفاکس که رنگها را در صفحات وب برای افراد کوررنگ تصحیح می‌کند، این که چرا بعضی رنگها نشانه‌ی بعضی مفاهیم خاص هستند [قرمز : رنگ خطر، آبی : پسرانه، صورتی : دخترانه و …] (۱ و ۲میزان استفاده از رنگ در پرچم کشورهای مختلف، زیبایی رنگ پرهای پروانه‌ها و حتی مطالبی از قبیل این که چرا مدفوع آدمها آن رنگی است؟!.

یکی از ویژگیهای -فکر می‌کنم- منحصر به فرد این وبلاگ آن است که کاربران می‌توانند پس از ثبت نام در آن جعبه رنگهای خودشان را درست کنند، با استفاده از آنها رنگهای اصلی عکسها و اشیاء خوش رنگ را نشان دهند و آن را در نوشته‌ها و نظراتشان به کار بگیرند. برای نمونه این مطلب این وبلاگ را در مورد رنگ پوسترهای تبلیغاتی فیلمهای تابستان ۲۰۰۷ ببینید:

پوسترهای تبلیغاتی فیلمهای تابستان ۲۰۰۷

در همین زمینه‌ی رنگ وبلاگ دیگری هم وجود دارد برای افراد کوررنگ (به این نشانی)، که در آن هم مطالب جالبی پیدا می‌شود. اینها سایتهای جالبی هستند و به نظرم ارزش آن را دارند که ساعاتی را به گشت و گذار در آنها بگذارنید.

کتاب فارنهایت ۴۵۱ اثر ری بردبری

FAHRENHEIT 451

… داستان در جهانی اتفاق می‌افتد که خواندن یا داشتن کتاب جنایتی بزرگ محسوب می‌شود، این مشخصات جامعه‌ای تحت ستم یک نظام سیاسی است که شهروندانش را افرادی مجهول‌الهویه و نابالغ تشکیل می‌دهند. قرصهای شادی بخش و داروهای مسکن و خواب‌آور که نسیان‌آور نیز هستند با صفحه‌های بزرگ ویدیویی بر دیوارهای منازل هرگونه دغدغه‌ای را برطرف می‌کنند. آزاداندیشی در این جهان ممنوع و خطرناک است زیرا تعادل جامعه را مختل و اشخاص را ضداجتماع بار می‌آورد، کتاب و هرچه خواندنی است عامل اصلی این انحراف شناخته می‌شود. مسئولیت بازیابی و سوزاندن کتاب‌های باقی‌مانده در این نظام به عهده آتش‌نشانی است …. برای کشف محل اختفای کتاب از یک سگ مکانیکی استفاده می‌کنند که پس از یافتن کتاب صاحب آن ‌را که دشمن امنیت ملی نامیده می‌شود، تعقیب کرده و به قتل می‌رساند. …

… من به تازگی فهمیدم که چند ویراستار کیوبیک‌نشین در انتشارات بالانتین، از ترس آلوده‌شدن جوانان، ذره ذره، هفتاد و پنج قسمت مختلف کتاب فارنهایت ۴۵۱ را سانسور کرده‌اند. …

blog itاصل مطلب را اینجا بخوانید

دووم

از من می‌شنوید بازیهای خوب را هی تند تند بازی نکنید تا تمام بشود! بعداً یک وقتهایی دلتان برایشان تنگ می‌شود، اما چون سرانجام ِ همه‌ی مراحلش را می‌دانید نمی‌شود دوباره بروید سراغشان. به هر حال من الان در مورد سری شاهزاده‌ی ایرانی چنین حسی دارم. بگذریم!

یک چند وقتی هست که نمی‌دانم به خاطر فصل است یا چیز دیگری، حس هیچ کاری را ندارم. گاهی فیلمکی می‌بینم و گاهی مثل امشب می‌نشینم پای بازی. در مورد دووم قبلاً گفته بودم. حالا یک چند وقتی هست که تنها بازی نصب شده روی سیستمم همین یکی است که گاهی گداری، ای! سرکی به آن می‌زنم. امروز یک چیز باحال داخل بازی دیدم، گفتم بد نیست برای شما تعریفش کنم، بلکه چیزی هم نوشته باشم تا بعضیها باز هم از سوت و کوری اینجا اعصابشان خرد نشود و فحشم ندهند!

توی بازی دووم یک سری کمد وجود دارد که داخلشان اسلحه، مهمات و یک سری چیزهایی که حال آدم را خوب می‌کند 😉 (اسم فنی‌ترش «جان» است!) پیدا می‌شود. اما خوب! خیلی از این کمدها رمزدار هستند و باید بازیکن رمز آنها را پیدا کند.

کمدهای مهمات دووم

این آقای خشنی که شما کنترلش می‌کنید و قهرمان بی‌نام بازی هستش، یک کامپیوتر جیبی دارد (پی.دی.ای) که از طریق آن ایمیل دریافت می‌کند. همچنین می‌تواند از کامپیوترهای جیبی به جا مانده از همقطاران‌ِ معمولاً به لقاءالله پیوسته 😉 ایمیلهای آن مرحومان را به کامپیوتر خودش منتقل کند و همچنین بلاگهای صوتی آنها را گوش دهد.

کامپیوترهای جیبی دووم

حالا، من همین امشب توی یکی از مراحل به یکی از همین کمدهای کذایی برخورد کردم. یک کامپیوتر جیبی هم همان دور و ور بود که آن را برداشتم تا ایمیلهایش به کامپیوتر جیبی خودم منتقل شود و ایمیلهای کامپیوتر جیبی احتمالاً صاحاب مرده 😉 را باز کردم. نکته‌ی جالبش همین جاست. ببینید، گفته رمزش کجاست:

ایمیلهای دووم

نوشته که رمزش را در این نشانی اینترنتی می‌توانید پیدا کنید: www.martianbuddy.com. یعنی باید از بازی بیاییم بیرون، برویم داخل این سایت، رمز را پیدا کنیم و برگردیم. این هم سایت مزبور:

www.martianbuddy.com

زمینه‌ی فعالیتش گویا بازاریابی و تبلیغات است و جالب است که یک تکه تبلیغ اینجوری هم توی بازی دووم گرفته! به هر حال، این سایت رمز ما را به ما داد (همان پایین نوشته ۰۵۰۸)، و واقعاً هم که فرایند طولانی بیرون آمدن از محیط بازی، رفتن به سایت و سپس بازگشت به محیط بازی واقعاً ارزشش را داشت. چرا که داخل آن کمد اسلحه‌ای بود بس خفن! که تا امروز عینش را در بازی ندیده بودیم و -جای شما خالی- کلی هم حالش را بردیم:

اسلحه خفن دووم

دوربین به دستان

اینها را ببینید:

twitchers, Dawlish, 12-Nov-06

اینها جمع شده‌اند تا موجودی را ببینند که برای اولین بار در سواحل انگلیس دیده شده. فکر می‌کنید این چه جور موجودی است که این جمعیت را به اینجا کشانده؟

ادامه خواندن “دوربین به دستان”

استانداردهای رابط کاربری برای نرم‌افزارهای فارسی

(۱)

تا به حال شده احساس کنید ویرایش جدید نرم‌افزاری که معمولاً از آن استفاده می‌کنید ظاهری عجیب، غیر متعارف یا حتی آزاردهنده پیدا کرده است؟! ظاهری که استفاده از آن را سخت کرده و شما نمی‌توانید به راحتی گزینه‌های لازم برای کار با نرم‌افزار را پیدا کنید؟! به عنوان نمونه اگر کاربر اینترنت اکسپلورر ۶ بوده باشید احتمالاً در اولین مواجهه با ظاهر ویرایش جدید آن (۷) از این که منوی اصلی آن حذف شده (در واقع پنهان شده) تعجب خواهید کرد و مدتی طول می‌کشد تا بتوانید جای گزینه‌های نرم‌افزار را در ویرایش جدید پیدا کنید.

اینترنت اکسپلورر ۷
ادامه خواندن “استانداردهای رابط کاربری برای نرم‌افزارهای فارسی”

«چقدر» جالب؟!

(۱)

لرد کلوین گفته:

شما در صورتی می‌توانید ادعا کنید در مورد چیزی دانش و آگاهی دارید که بتوانید آن را اندازه گرفته، در قالب اعداد بیان کنید!

این ادعا اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد اما تلاش برای تحقق آن مفید است.

مثلاً فرض کنید نمایه‌های کوچکی از تعداد زیادی عکس با موضوعات یکسان را گذاشته‌ایم بغل‌دست هم و در یک صفحه جمع کرده‌ایم و بینندگان می‌توانند با کلیک بر روی نمایه‌ی هر عکس آن را با اندازه‌ی بزرگتر مشاهده کنند. اگر این صفحه روی اینترنت قرار گیرد و تعداد زیادی بازدیدکننده داشته باشد مشخص می‌شود که بعضی از عکسها به نسبت بقیه از نظر بازدیدکنندگان جالب‌تر هستند. «جالب‌تر» به این معنا که این عکسها نظر تعداد بیشتری از بازدیدکنندگان را به خود جلب می‌کنند و بنابراین تعداد بیشتری از بینندگان این عکسهای جالب‌تر را برای دیدن با اندازه‌ی بزرگتر انتخاب می‌کنند. حالا اگر ما بتوانیم میزان جالب بودن عکسها را حساب کنیم و آن را با عدد و رقم بیان کنیم می‌توانیم عکسها را به ترتیب میزان جالب بودن برای بینندگان مرتب کنیم تا تجربه‌ی مفرح‌تری برای آنها فراهم آوریم. مسئله‌ی مهم اینجاست که بدانیم برخلاف آنچه ممکن است از مثال من برداشت شود «جالب‌تر بودن» با «پربازدیدکننده‌تر بودن» متفاوت است. در واقع جالب بودن یک عکس می‌تواند باعث بیشتر دیده شدن آن شود اما اگر عکسی بیشتر دیده می‌شود لزوماً دلیل خیلی قاطعی وجود ندارد که از عکسهای دیگر جالب‌تر باشد. مثلاً ممکن است این عکس مدت زمان بیشتری در دید قرار گرفته باشد یا علت توجه به آن ارجاع از سایتها و صفحات وب پربازدیدکننده باشد یا حتی مثلاً جای آن در صفحه باعث بیشتر دیده شدن آن شود. معیار «جالب بودن» زمانی برای ما ارزش پیدا می‌کند که بتوانیم با تحلیل رفتار یک نمونه‌ی آماری از بازدیدکنندگان برای آن «عددی» -فارغ از عمر عکسها، موضوع و سایر ویژگیهای آنها- به دست آوریم که بر طبق آن بتوانیم رفتار بازدیدکنندگان را در قبال یک عکس خاص در مقایسه با عکسهای دیگر پیش‌بینی کنیم.

کدام جالب تر است؟!

این تقریباً همان چیزی است که فلیکر با ارائه‌ی کمیتی به نام «جالب بودن» به دنبال آن است.

یکی از پربازدیدکننده‌ترین صفحات فلیکر صفحه‌ی اکسپلور آن است. در این صفحه عکسهایی که در طی روز جاری روی فلیکر قرار گرفته‌اند و از نظر فرمولهای فلیکر «جالب‌ترین» هستند در دسترس قرار می‌گیرند. علاوه بر آن می‌توان از طریق همین صفحه به «جالب‌ترین»های روزهای قبل هم دسترسی پیدا کرد. جالب اینجاست که بایگانی جالب‌ترینها همیشه دستخوش تحول است و رفتار بینندگان در طول زمان باعث می‌شود رتبه‌ی عکسها در این بایگانی بالا و پایین برود.

(۲)

الگوریتمها و فرمولهایی که فلیکر برای تعیین میزان جالب بودن عکسها به کار می‌گیرد تا حدود زیادی سلیقه‌ای هستند و در طول زمان هم تغییر می‌کنند. این مسئله باعث می‌شود درک چگونگی عملکرد این الگوریتمها مشکل باشد. چندی پیش یکی از کاربران ایرانی شناخته شده و حرفه‌ای فلیکر تلاش کرد تا با ترغیب دوستان و آشنایان خود به علامت زدن یک عکس به عنوان «عکس مورد علاقه»، نظر دادن در مورد آن، برچسب گذاشتن روی آن و کارهایی مثل این عملکرد این الگوریتم را مورد تحلیل قرار دهد. عکس مورد نظر علی رغم این تلاشها به صفحه‌ی جالب‌ترینهای فلیکر منتقل نشد. آزمایش این کاربر ایرانی نشان داد که الگوریتمهای فلیکر تا حدود زیادی در برابر عملکردهای این شکلی مقاومند و پارامترهای مهم دیگری را غیر از حجم رجوع به یک عکس در فرمولهایشان دخیل می‌کنند (پی نوشت: حتی ممکن است به صورت دستی نتایج این الگوریتمها تغییر کند، برای کسب اطلاعات بیشتر نوشته‌های پای عکس مذکور را بخوانید و لینکها را دنبال کنید).

(۳)

اگر طی دیروز و امروز به صفحه‌ی جالب‌ترینهای فلیکر مراجعه کرده باشید به احتمال بسیار زیاد عکسهایی را دیده‌اید که در آنها به رویه‌ی فلیکر در سانسور بعضی عکسها در بعضی کشورها اعتراض شده:

جالبترینهای دیروز و امروز فلیکر

فلیکر اخیراً عکسهای با محتوای نامناسب (برهنگی و مانند آن) را علامت می‌زند و در صورتی که تنظیمات کاربر نشان دهد که این جور عکسها نباید برای او نشان داده شوند آنها را در دسترس او قرار نمی‌دهد. این تنظیمات می‌تواند توسط خود کاربر تغییر داده شود مگر آن که مشخص شود که کاربر تبعه‌ی یکی از کشورهای آلمان، هنگ کنگ، کره یا سنگاپور است. در این صورت (حدس می‌کنم البته) به لحاظ محدودیتهای قانونی این کشورها این جور عکسها حتی علی رغم خواسته‌ی خود کاربر در دسترس او قرار نمی‌گیرند. عکسهای اعتراض‌آمیز فوق‌الذکر این رویه‌ی فلیکر را مورد انتقاد قرار داده‌اند و تلاش می‌کنند فلیکر را وادار کنند در مورد این رفتارش «بیشتر فکر کند»!

Think flickr, think!

صاحبان این عکسهای اعتراض‌آمیز در این نمونه ثابت کرده‌اند که الگوریتمهای فلیکر برای یافتن جالب‌ترینها خیلی هم ضدگلوله نیستند و می‌شود رفتار آنها را کنترل کرد به گونه‌ای که حتی علیه فلیکر رفتار کنند و به آن اعتراض کنند.

پی نوشت: انگار قبلاً هم در این مورد نوشته‌ام!

استانداردهای طراحی وب (۳)

اولین قسمت این سری را اینجا و قسمت دوم آن را اینجا بخوانید.

(۱)

دوست ندارم گمراهتان کنم! باید این واقعیت را بدانید که رعایت استانداردهای وب تضمین کننده‌ی نمایش یکسان صفحات وب در مرورگرهای مختلف نیست. در واقع میزان پشتیبانی مرورگرهای معمول از استانداردهای طراحی وب متفاوت است. به همین دلیل ممکن است صفحات وبی که از نظر ابزارهای تأیید کننده‌ی استاندارد کنسرسیوم وب (این و این) بدون ایراد تشخیص داده شده‌اند در مرورگری مثل اینترنت اکسپلورر با اشکال نمایش داده شوند.

؟اولاً چرا اینطور است؟ مگر قرار نبوده تولیدکنندگان مرورگرهای وب استانداردهای طراحی وب را رعایت کنند؟ و ثانیاً با این وجود سایتهای سازگار با استاندارد وب چه برتریی بر سایتهای ناسازگار دارند؟

اولنش را یکی جواب بدهد 😉 ، اما در مورد دومی: اولاً همچنان که دوست ندارم گمراهتان کنم دوست ندارم از مرحله هم پرتتان کنم 😉 : این مشکل (عدم نمایش یکسان سایتهادر مرورگرهای مختلف) برای سایتهای سازگار با استاندارد وب بسیار کمتر از سایتهای ناسازگار اتفاق می‌افتد و در واقع معمولاً در جاهایی اتفاق می‌افتد که مرورگر در موارد خاصی اشکال نرم‌افزاری (باگ) دارد یا برخی از قابلیتهای مورد نیاز برای سازگاری با استانداردهای طراحی وب هنوز در نگارشهای فعلی آن پیاده‌سازی نشده است و با توجه به حمایت تمامی تولیدکننده‌های مرورگر وب از کنسرسیوم وب و استانداردهای وضع شده توسط آن باید انتظار آن را داشته باشیم که با برطرف شدن این ضعفها در نگارشهای بعدی آنها کمتر شاهد بروز این مشکلات باشیم (همچنان که مایکروسافت از سازگاری بیشتر اینترنت اکسپلورر ۷ با استانداردهای وب به عنوان یکی از نقاط قوت آن نسبت به ویرایشهای پیشین آن یاد می‌کند). ثانیاً برتری عمده‌ی رعایت استانداردهای وب آن است که مشکلات مرورگرها با آن تا حدود زیادی مستند شده است. پیدا کردن علت این گونه مشکلات برای صفحات سازگار با استانداردهای وب بسیار سریع‌تر و آسان‌تر انجام می‌پذیرد تا سایتهای ناسازگار با این استاندارد.

علی‌الحساب این تذکر را -که سازگاری کامل با استاندارد وب دلیلی بر نمایش یکسان صفحه‌ی وب در مرورگرهای مختلف نیست- فقط جهت آن دادم که در مواجهه با استثناها (در مقیاس آماری) خیلی شگفت‌زده نشوید و ایمانتان را از دست ندهید 😉 . وگر نه میزان وقوع این مشکلات کمتر از آن چیزی است که باعث شود نمایش مشابه صفحات استاندارد در مرورگرهای مختلف را از جمله برتریهای رعایت استانداردهای وب ندانیم!

(۲)

بین مرورگرهای وب اپرا معروف است به این که بیش از همه با استانداردهای طراحی وب سازگار است. آنقدر سازگاری با استانداردهای طراحی وب برای سازندگان این مرورگر مهم بوده که در عناوین کلیک راست این مرورگر عنوانی برای آزمایش سازگاری صفحه با این استانداردها در نظر گرفته شده است:
Validate در Opera

به این ترتیب اگر کاربر اپرا هستید می‌توانید با استفاده از قابلیتهای این مرورگر همیشه از سازگاری صفحاتتان با استانداردهای طراحی وب مطمئن شوید. البته من به شخصه از مرورگر دیگری استفاده می‌کنم!

(۳)

استانداردهای طراحی وب تلاش می‌کنند ما را وادار کنند صفحات وب بهتری طراحی کنیم. «بهتر» هم به معنی خواناتر است، هم به معنی دسترسی آسان‌تر و هم به معنی سریع‌تر. برای دستیابی به این اهداف این استانداردها یک سری «پیشنهاد» برای طراحان وب دارند که رعایت آنها حتی از رعایت قوانین فرمولبندی شده‌ی کنسرسیوم وب مهم‌تر است و حتی بسیاری، استانداردهای طراحی وب را با این پیشنهادها (و نه با خطایابهای برخط کنسرسیوم) می‌شناسند!

یکی از مهم‌ترین این پیشنهادها این است که طراح وب باید محتوا را از طراحی صفحه کاملاً جدا کند. به گونه‌ای که بتوان بدون دستکاری در محتوی و تنها با تغییر فایلهای مرتبط با طراحی، نمای صفحات را عوض کرد! یکی از بهترین نمونه‌های پیاده‌سازی شده‌ی این پیشنهاد، مجموعه‌ی جالب CSS Zen Garden است که در آن تنها با تغییر یک فایل CSS طراحی یک صفحه‌ی ثابت گاهی به معنای واقعی کلمه «از زمین تا آسمان» فرق می‌کند.

از دیگر موارد پیشنهادی استانداردهای طراحی وب -که در واقع نتیجه‌ی مستقیم پیشنهاد قبلی است- آن است که از «جدولها» فقط برای «نمایش داده‌های جدولی» استفاده شود و نه برای طراحی ظاهر سایتها. استفاده از جدول (table) برای طرح‌ریزی قالبهای صفحات وب تا همین چند سال پیش با رواج استفاده از نرم‌افزارهایی با اشکالات ساختاری در طراحی همچون مایکروسافت فرانت پیج معمول بود. از مشکلات عمده‌ی استفاده از جداول برای ایجاد نمای صفحات می‌توان به آمیخته شدن متن و محتوای صفحه‌ی وب با طراحی آن و همچنین نمایش کند و پر اشکال این گونه صفحات در مرورگرهای وب اشاره کرد (مرورگرهای قدیمی‌تر برای نمایش درست این گونه صفحات به دلایلی مجبور بودند دو بار صفحه را از میزبان سایت دریافت کنند!).

رعایت پیشنهادهای ذکر شده از جمله مواردی است که تأثیر مستقیم بر سازگاری بیشتر صفحات وب با نیازهای موتورهای جستجو دارد. چرا که برای آنها محتوای به دردبخور را از کدهای طراحی جدا می‌کند و آنها را در تشخیص اصل محتوا از ضایعات صفحات یاری می‌دهد.

الف) اخطار و درخواست: این سومین مطلبی است که در مورد استانداردهای طراحی وب می‌نویسم و این در حالی است که من یک طراح حرفه‌ای وب نیستم و تا به حال هم تنها جهت رفع نیازهای شخصی خودم صفحه‌ی وب درست کرده‌ام. مطالبی که تا به حال خواندید و احتمال دارد بعداً هم ادامه‌ی آنها را بخوانید برداشتهای شخصی من از این مقوله هستند و خیلی مستند و علمی نیستند. از کسانی که در زمینه‌ی استانداردهای طراحی وب اطلاعات دارند خواهشمندم اگر در اظهارنظرها یا توجیهات من موارد گمراه کننده و غلط مشاهده می‌کنند تذکر دهند تا تصحیح کنم یا حداقل اظهارنظرشان پای نوشته بماند تا ضلالت من زیاد سرایت نکند 😉 .

ب) این نوشته را به سروش تقدیم می‌کنم!

سعی می‌کنم که ادامه داشته باشد …