لینوکس شریف – ۱۸۵۰۰ تومان، بدون تقویم هجری شمسی در تمام محیطها، بدون کد منبع : برداشت ایرانی از این مفاهیم: Free Software, Open Source, GPL, …
Author: حمیدرضا
پیشنهادهایی برای معماری اطلاعات وبلاگهای غیرخبری
این مطلب ترجمهایست از نوشتهای با عنوان چرا هر چیزی که شما فکر میکنید دربارهی ساختار وبلاگ میدانید نادرست است؟!، که محض تکمیل این بحث آمادهاش کردهام.
مسألهی مهمی که اینجا به راحتی به چشم میآید تفاوتهای اساسی بین مخاطبان این وبلاگ و وبلاگخوانهای فارسی زبان است. نظری به آمار مراجعین ارائه شده بیندازید و میزان استفاده از خبرخوانها را در میان مخاطبین این وبلاگ با میزان شناخت وبگردان فارسیزبان از این پدیده مقایسه کنید. از جانب دیگر در طرف وبلاگنویس نیز تفاوت عمده وجود دارد: وجود سیستمهای درآمدزایی همچون تبلیغات پرداخت در ازای کلیک و همچنین دید حرفهای و علمی نسبت به پدیدهی نشر افکار، باعث شده تولید محتوای مفید و جذب مخاطب به واسطهی آن، دیگر شکل یک فعالیت شخصی و جنبی را نداشته باشد. علاوه بر آن مطالعهی رفتارهای مطالعهای خوانندگان و کار روی مسائلی مثل این که چشم خواننده چطور مطالب روی صفحهی مانیتور را دنبال میکند (!) تبدیل به بحثهای مورد علاقهی تولیدکنندگان محتوای این جامعهی وبلاگی شده است.
نویسندهی این مطلب معتقد است که از آنجا که روش پیش فرض ارائهی مطالب در خبرخوانها روش معمول ترتیب نزولی تاریخ انتشار است بهتر است یا حتی لازم است در طراحی ساختار ارائهی مطالب وبلاگهایی که مطالبشان به تاریخ انتشار وابستگی ندارد (خبری نیستند) از ساختار دیگری که برای مخاطبان تازهوارد مفیدتر است استفاده شود.
ادامه خواندن “پیشنهادهایی برای معماری اطلاعات وبلاگهای غیرخبری”
مهندس
چند دقیقهای میشود که توی فروشگاه کامپیوتر نشستهام تا آقا پیام سرش خلوت بشود و کار ما را راه بیندازد. مدت طولانیی است که سر آقا پیام توی مانیتور است و همزمان با مشتریی که دارد برایش فاکتور صادر میکند صحبت میکند. من حوصلهام خیلی سر رفته و دیگر در و دیوار و دم و دستگاه و اجناس ویترین داخلی مغازه نمیتواند سرگرمم کند. بلند میگویم:
– آقا پیام! میخوای برم بعداً بیام؟!
– شرمنده مهندس که این همه منتظر موندی، دو دقیقه دیگه بشینی حله!
و در ادامه سرش را رو به مشتری که فاکتور را وارسی میکند برمیگرداند و میپرسد:
– حله مهندس؟!
پسر نوجوانی در همین حین از در وارد میشود و سراغ جنسی از فلان مارک را میگیرد. صاحب مغازه پاسخ میدهد:
– الان ندارم مهندس!، اگه میتونی صبر کنی آخر هفته میارم.
مهندس نوجوان 😉 میرود، مشتری وسواسی هنوز از پس فاکتور برنیامده و هر چند لحظه یک قلم فاکتور را نشان میدهد و میپرسد که این کدام قطعه است! تا این که روی یک قطعه نظرش عوض میشود و آقا پیام باز درگیر تغییر فاکتور «مهندس» میشود و باز سرش فرو میرود توی مانیتور. مردی از در وارد میشود:
– سلام آقا!
آقا پیام بی آن که سرش را بلند کند، پاسخ میدهد:
– سلام مهندس! جانم، امر بفرمایید!
اعصابم دارد خرد میشود، انگار کار ما باید بعد از همهی مهندسها راه بیفتد! مرد میپرسد:
– بارها را آوردم، از طرف آقا حسام، کجا خالی کنم؟
صاحب مغازه صدا میزند:
– جمال جان! بیا، انبارو نشون «مهندس» بده، بارا رو خالی کنه!
معماهای منظوم
گاهی فکر میکنم که این زبان رمزگونه و رازآلود شعر فارسی چقدر میتواند سوژهی خوبی باشد برای طراحی داستانها و فیلمهای خیالی بومی. مشابه همین فیلمهای هالیوودی، شاید کمی بیربط باشد اما الان یک جورهایی فیلم مومیایی در ذهنم هست، آن وردخوانیها و کلید قفل تابوت مومیایی، یا این صحنه از فیلم ون هلسینگ، جایی که تکهی گمشدهی دستورالعمل ورود به قصر کنت دراکولا مورد نیاز است:

البته این نمونهها بیشتر بر روی عناصر تصویری تکیه دارند، نه رمزهای زبانی، احتمالاً نمونههای نزدیکتری باید وجود داشته باشند که من ندیدهام یا در ذهنم نیست.
به هر حال، داشتم میگفتم، سادهترین و دم دستترین این معماهای شعر فارسی را در استفاده از حساب ابجد برای ثبت تاریخها یا اعداد میبینیم که نمونههای زیادی دارد (روی کاشیها و سردر اماکن تاریخی/مذهبی کاربرد زیاد داشته است، در این حساب به حروف ارزشهای عددی ثابتی میدادهاند: ا=۱، ب=۲، …،ط=۹، ی=۱۰، ک=۲۰، … و ارزش عددی کلمه را با جمع کردن ارزش تک تک حروفش محاسبه میکردند). در بیشتر آنها مثل بیت زیر از حافظ به روشنی گفته شده که برای رمزگشایی عددی باید ارزش کلمات را در حساب ابجد به دست آورد و جمع کرد:
بلبل و سرو و سمن، یاسمن و لاله و گل
هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل …
که حاصل جمع ارزش عددی کلمات مشخص شده میشود ۷۵۷ (هجری قمری)، که تاریخ قتل شاه شیخ ابواسحاق است.
رمزگونگی را به شکلهای دیگر هم در اشعار میبینیم. نمونهی بسیار متداولش کاربرد اصطلاحات صوفیه در شعر است. کلماتی مثل «وقت»، «برق»، «بیخبری»، «حضور»، «غیبت» و مانند آنها که معمولاً در شعرهای عرفانی به کار رفتهاند، هر چند به خاطر استفادهی به جا و درست این شعرها برای ناآشنایانی مثل ما معنی معمولی خودش را میدهد اما برای معتقدین و آشنایان به اصطلاحات این فرقه حاوی پیامهای خاص خود آنهاست (بخش عرفان از کتاب آشنایی با علوم اسلامی شهید مطهری توضیحات مقدماتی و کافی در این زمینه دارد).
حضوری گر همی خواهی، از او غایب مشو حافظ!
متی ما تلق ما تهوی، دع الدنیا و اهملها
علاوه بر اینها در میان اهل تصوف فرقهای بودهاند به اسم «ملامتیان» یا «ملامتیه». اینها برای آن که در دام ریا گرفتار نشوند، در برابر چشم مردم تظاهر به گناه میکردهاند یا حداقل ادعا میکردهاند که اهل گناه هستند (اهل می و ساقی و شاهد و خرابات و خیلی چیزهای ممنوعهی دیگر)!
به میپرستی از آن نقش خود زدم بر آب
که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
اینها هم محصولات ادبیشان به نوعی معماگونه و «برعکس» است. زبانی برای خودشان درست کردهاند که برداشت خودشان از آن متفاوت است با برداشت ما از گفتههای آنها و گاهی در بین همین اقرار به اعمال گناهآلود -یواشکی 😉 – بخشهایی از اسرار خودشان را مخفی کردهاند تا به خیال خودشان فقط «اهلش» متوجه آنها شوند. اینجور معماگونگی هم در نوع خود جالب است و میتواند فهمیدن منظور اصلی آنها از گفتههایشان هیجانانگیز باشد.
البته در این میان «لغزها» و «چیستانها» هم جایگاه خود را دارند:
لـَـنگ ِ دوندهست، گوش نیّ و سخنیاب!
گنگ فصیح است، چشم نیّ و جهانبین
تیزی ِ شمشیر دارد و روش ِ مار
کالبد ِ عاشقان و گونهی غمگین
چیستانی از رودکی، که جوابش قلم است.
روشهای ابتکاری نمایش مطالب در وبلاگها
نحوهی نمایش مطالب وبلاگها تقریباً همه جا یکسان است: جدیدترین مطالب در صفحهی اول قرار میگیرند و مطالب قدیمی به بایگانی منتقل میشود. اصلاً این نحوهی نمایش مطالب برای بسیاری از ما یک جور تعریف از وبلاگ است. اما این شکل نمایش مطالب گاهی ضعفهایی دارد که وبلاگنویسان را به فکر تغییر این روند میاندازد. مهمترین ضعف این نحوهی نمایش، از دید خارج شدن مطالب برجسته یا پرخواهان و پرخوانندهی یک وبلاگ است که ممکن است وبلاگنویس دوست نداشته باشد به همین راحتی و صرف انتقال به بایگانی از دید خواننده خارج شود. راهکارهایی برای برطرف کردن این ضعف اندیشیده شده. استفاده از خروجیهای سیستمهای آمارگیری و نمایش چند مطلب پرخواننده در صفحهی اول یکی از این راهکارها بوده است. یک راهکار دیگر برای حل این مشکل را در این وبلاگ میبینید: امکان انتخاب سه شکل نمایش متفاوت مطالب از سوی بازدیدکننده. به این ترتیب بازدیدکنندهای که تازه به این وبلاگ میرسد میتواند به سرعت به بهترین مطالب وبلاگ دست پیدا کند.
حاشیه: بیشتر وقت امروزم به طراحی و تکمیل عنوانهای منوی بالایی اینجا گذشت. این منو علاوه بر آن که باعث میشود ستون سمت راست کمی خلوتتر شود (بایگانی و روزانهها که حالا اسمش شده پیوندها را به آنجا منتقل کردهام) به اندازهی کافی انعطافپذیر است و میتوانم با استفاده از آن راحتتر صفحات و مطالب غیروبلاگی را در دسترس قرار دهم.

جل الخالق!
چند روز پیش بود -فکر میکنم-، بین کلمات جستجو شدهای که به وبلاگ من منتهی شده بودند عبارتی شبیه به این دیدم: «افزایش کیفیت فیلم موبایل». خوب! قوهی تخیل خوب چیزی است، اما پیش خودم فکر کردم طرف دیگر زیادی پرتوقع و خیالپرداز است. اما مثل این که من اشتباه میکردم! امروز مطلبی را خواندم که در آن اظهار شده شرکتی با استفاده از دستاوردهای تحقیقات نظامی آمریکا، در حال طراحی سیستم آنلاینی است که کاربران آن به رایگان خواهند توانست کیفیت فیلمهایی را که با موبایلهای دوربیندار خود گرفتهاند افزایش دهند! نرمافزاری که این خدمات با تکیه بر آن کار میکند فریمهای مشابه تصاویر را با هم مقایسه میکند و با تکیه بر همین مقایسهها، پیکسلهای از دست رفته را پیدا کرده و جایگزین میکند. البته هنوز این سرویس راهاندازی نشده و فعلاً مراحل آزمایشی خود را طی میکند. فقط میتوان نمایشی از تواناییهای این سیستم را در این صفحه به نظاره نشست.
داستانی با دو پایان متفاوت
شاهزادهی ایرانی ۲ را هم محض تکمیل سری شاهزادهی ایرانی تمام کردم. اول بازی خیلی از آن خوشم نیامده بود، مخصوصاً این که این قسمت شاهزادهی ایرانی به نسبت دو قسمت دیگر پر اشکالتر است و همچنین موزیک متن آن به نظرم در بعضی جاها نامتناسب و غیرقابل مقایسه با قسمت سوم این بازی به نظر میرسید اما به تدریج که جلو رفتم بازی برایم قابل تحملتر و جالبتر شد. (اخطار: اگر میخواهید پایان داستان این بازی برایتان لو نرود ادامهی نوشته را نخوانید!)
دوربینهایی که میدانند کجا هستند
فلیکر امروز قابلیت زدن برچسب جغرافیایی به عکسها را با استفاده از نقشههای یاهو به فهرست قابلیتهایش اضافه کرد. قابلیتی که پیش از این رقیب نظری فلیکر یعنی زوومر با استفاده از نقشههای گوگل به سیستمش اضافه کرده بود («نظری» از این نظر که فقط از لحاظ برخی «قابلیتها» رقیب فلیکر است وگرنه از لحاظ تعداد کاربران، میزان محبوبیت و همچنین سرعت به گرد فلیکر هم نمیرسد). اگر سرعت اینترنتتان اجازه میدهد میتوانید چگونگی استفاده از و کاربردهای این قابلیت را در دو تصویربلاگ در دسترس گذاشته شده توسط فلیکر در این آدرس و این آدرس از نظر بگذرانید.

به هر حال نظرات خوانندگان وبلاگ معروف تک کرانچ در نوشتهای به مناسبت همین واقعه، حاوی نکات جالبی است. مثلاً گویا نقشههای یاهو بر خلاف نقشههای گوگل فعلاً اروپا (به استثنای بریتانیا) را با دقت در سطح خیابان پوشش نمیدهد و این اسباب نارضایتی برخی کاربران اروپایی را از این انتخاب فلیکر فراهم آورده.
اما جالبتر از همه به نظر من آن نظری است که امیدوار است این قابلیت فلیکر و برخی رقبایش باعث شود سازندگان دوربینهای دیجیتال با اضافه کردن تراشههای جی پی اس به محصولاتشان امکان برچسبگذاری دقیق و واقعی جغرافیایی را برای مشتریانشان فراهم سازند. این پیشبینی و اظهار امیدواری میتواند مورد توجه تمامی کسانی قرار گیرد که با محدودیت بودجه و چند ماه یا سال تحقیق و وسواس در آستانهی خرید دوربین دیجیتال شخصیشان هستند و حالا مطمئن شدهاند دوربین انتخاب شدهی آنها تمامی قابلیتهای لازم را دارد. جی پی اس برای دوربینهای دیجیتال؟! وسوسهبرانگیز است و شاید چند سال زمان ببرد تا محصولاتی این چنینی هم به بازار بیایند و هم قیمتشان تعدیل شود: اما به نظر من که ارزشش را دارد.
خوب سهم ما -ایرانیها- هم از این تقابل و رقابت فناوریها هم که مشخص است: حتی در حد یک مصرف کنندهی صرف هم اعتبار و حق استفاده نداریم :cry:. موج سینوسی فیلترینگ فلیکر فعلاً نیمدور منفیش را طی میکند. امیدوارم اگر به طور کامل رفع فیلتر نمیشود حداقل روند تناوبیش را حفظ کند!
روزی امروز
مرورگر تحت وب : 💡
تولستوی عاشق ادبیات فارسی بود : خبرگزاری فارس
عکس خود را نقاشی کنید ;)
در صفحهی پرطرفدارترینهای دلیشس بیشتر وقتها صفحات و مطالب جالبی پیدا میشود. چند روز پیش برنامهای را از طریق این صفحه پیدا کردم که تقریباً با یک کلیک میتواند یک عکس را به یک طرح نقاشی نسبتاً قابل قبول تبدیل کند. البته با فتوشاپ میشود کارهایی شبیه به این و حتی بسیار پیچیدهتر از آن را انجام داد (برای نمونه در این صفحات آموزشی میبینید که چطور با استفاده از این نرمافزار میشود تقریباً از هیچ یک عکس واقعینما ایجاد کرد)، اما خوب، آن کارها کار هر کسی نیست و کاربلدش هم خیلی بیشتر از یک کلیک باید کار کند تا چنین اثری را ایجاد کند. نمونهی کار این برنامه را ذیل همین نوشته میبینید و اگر دوست داشتید نسخهی آزمایشی آن را میتوانید از اینجا دریافت کنید.



