حاجی جلال زمانه‌ات را بشناس!

در ایده‌پردازی برای داستان گنج‌نامهٔ حاجی جلال در توجیه آن که کسی گنجی را در خانه‌اش پنهان کند به این فکر کرده بودم که بخواهد فرزندانش با انگیزهٔ رمزگشایی شعر گنج اهل ادب و فرهنگ بار بیایند.

امروز خبری را در کانال تلگرام بی‌بی‌سی فارسی دیدم (اینجا):

یک خرگوش طلای ۱۸ عیار که در دهه ۱۹۸۰ موضوع یک شکار گنج معروف بود، در حراجی سادبیز با قیمت بیش از ۸۲ هزار پوند فروخته شد.

این جواهر را کیت ویلیامز، هنرمند بریتانیایی، در سال ۱۹۷۹ در پارک امپت‌هیل دفن کرد و کتابی پر از معما به نام «ماسکرید» منتشر کرد که سرنخ‌های محل دفن را در خود داشت و شکارچیان گنج را از سراسر جهان جذب کرد. 

یک شرکت هواپیمایی که در دو سوی اقیانوس اطلس پرواز داشت، حتی بلیت‌هایی برای «تورهای ۱۰ روزه شکار گنج ماسکرید» می‌فروخت که در آن به مسافران بیل و نقشه بریتانیا داده می‌شد.
ارزش این جواهر دست‌ساز در آن زمان ۵ هزار پوند بود. این گنج در سال ۱۹۸۲ توسط مردی به نام دوگالد تامپسون پیدا شد. این جواهر داخل یک صندوقچه سفالی در پارک امپت‌هیل دفن شده بود و مهر و موم شده بود تا دستگاه‌های فلزیاب نتوانند آن را شناسایی کنند. 

این خرگوش که قبلاً در سال ۱۹۸۸ در همین حراجی با قیمت ۳۱ هزار و ۹۰۰ پوند فروخته شده بود، سال‌ها در مالکیت یک خانواده باقی مانده بود.

ایده‌ای هوشمندانه برای فروش یک کتاب! این گنج که پیدا شده اما طبق خبر دیگری در سایت بی‌بی‌سی این ایده مقلدانی هم داشته که گنج‌های آنها هنوز پیدا نشده (داستان کامل آن کتاب را در این صفحهٔ ویکیپدیا بخوانید).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *